ای زندۀ پا برجا! از رحمت تو درخواست ياری می كنم
ابن کثیر رحمه الله در تاریخ البدایه می فرماید: وقتی ظلم و طغیان مأمون الرشید بر علما از حد گذشت مخصوصا آزار و اذیت وی به امام احمد بن حنبل رحمه الله و طول قیدش در زندان؛ امام احمد شبی زانو زد و دست به دعا شد و روبسوی آسمان کرد و گفت: (سيدي غر حلمك هذا الفاجر حتى تجرأ على أوليائك بالضرب والقتل ، اللهم فإن يكن القرآن كلامك غير مخلوق فاكفنا مؤنته)
پروردگار من! سید من! صبر و بردباری ات این فاجر را فريب داده است تا جایی که بخود جرأت داده تا بر اولیای تو ظلم و ستم و قتل را روا بدارد، پروردگارا! اگر قرآن کریم کلام توست و غیر مخلوق است، پس تو برای ما کافی شو و سختی و شدت این طاغی را از ما دور کن.
سوم حصه شب بود که گشایش الهی فرارسید و ندا دهنده صدا زد وگفت: مأمون درگذشت. امام احمد فرمود: باشنیدن خبر هلاک مأمون بسیار خوش و شادمان شدیم.
برادر و خواهر مسلمان! راه و چاره ای جز دعا به برادران ما در سوریه نداریم، بیایید دست به دعا شده دعای امام احمد را بر طاغی و ظالم سوریه -بشار الاسد- و یاری دهندگانش، بسوی ذات قادر و توانا بفرستیم، امید است باسرنگونی این جبار متکبر دل های غمگین و رنجدیده مسلمانان سوریه و جهان شاد گردد.
رسول اکرم صلی الله علیه و سلم در مورد دعای مسلمان به برادران مسلمانش می فرماید: (….. همانا دعای سایر مسلمانان به دیگر برادرانشان، ازعقب آنانرا احاطه و حمایت می کند). سنن ترمذی ( 2658)، سنن ابن ماجه ( 222).
گفتی است برخی از علمای معتزله به دربار مأمون راه یافته بودند و او را به عقیده مخلوق بودن کلام الله قانع نموده بودند، عقیده ای بود برخلاف اعتقاد اهل سنت و جماعت برگرفته از قرآن و سنت و اجماع صحابه.
قریب الله مطیع 24-7-1437هـ