قضا وقدر وارتباط آن با عقاید و زندگی انسان ها
(بخش چهاردهم):
در بخش قبلی در مورد اهل جهنم و اهل جنت و تعیین قدر بر آنها بحث نمودیم. به ادامه ی موضوع، باید افزود که انسانها نظر به خواهشات و تمایلات نفسانی خود شان، همان میکنند که بایستی کنند، و الله سبحانه و تعالی بر این واقف است که کی، قصد و میل به نیکی و اصلاح دارد، و کی قصد گناه، و تکرار گناه و زشتی ها را.
یکی از بزرگان سلف میگوید:
به مکه رفتم و با عطاء بن ابیرباح دیدار کردم، به ایشان گفتم: برخی از اهل بصره تقدیر را قبول ندارند.
گفت: ای پسرم! قرآن را خواندهای؟ گفتم: بله. گفت: سورهی زخرف را تلاوت کن. من هم آیه ذیل را تلاوت کردم:
حم * وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ * إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ*وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ *
حم. سوگند به كتاب مبين (و روشنگر)، كه ما آن را قرآنى فصيح و عربى قرار داديم، شايد شما (آن را) درك كنيد! و آن در «ام الكتاب» ( لوح محفوظ) نزد ما بلندپايه و استوار است!
گفت: میدانید امالکتاب چیست؟
گفتم: خدا و رسولش (ص) بهتر میدانند.
گفت: کتابی است که قبل از آفریدن زمین و آسمان نوشته شده است، و در آن بیان گشته که فرعون از اهل آتش و ابولهب به نكبتی محکوم خواهد شد:
تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ ﴿مسد ۱﴾
بريده باد هر دو دست ابولهب (و مرگ بر او باد)!
عطاء میگوید: با ولید بن عباد بن صامت صحابه ی رسول الله (ص) دیدار نمودم و پرسیدم: هنگام وفات پدرش چه وصیتی کرد؟
جواب داد: پدرم مرا صدا زد و گفت:
ای پسرم، تقوای خدا را پیشه کن و بدان که تا ایمان نیاوری و به تقدیر خدا اعم از نیک و بدش اعتقاد پیدا نکنی، متقی نمیشوی، اگر بر این حالت نمیری اهل جهنم هستی، چون از رسول خدا (ص) شنیدم که میفرمود:
«إِنَّ أَوَّلَ مَا خَلَقَ اللهُ الْقَلَمَ، فَقَالَ: اكْتُبْ فَقَالَ: مَا أَكْتُبُ، قَالَ: اكْتُبْ الْقَدَرَ مَا كَانَ وَمَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى الْأَبَدِ». سنن ترمذی (۴/ ۲۱۵۵)
اولین چیزی که آفریده شد قلم بود، خداوند خطاب به او فرمود: بنویس. قلم جواب داد: چه بنویسم؟
خداوند فرمود: هر آنچه در گذشته رخ داده و تا ابد رخ خواهد داد.
این حدیث مبارکه بیانگر این حقیقت است که تمام وقایع و حوادث را قلم، به امر الله سبحانه نوشته و در لوح محفوظ درج و محفوظ است.
در بخش قبلی این مضمون،بعضی ها در مورد کار وبار و تلاش های انسانها سوالها داشتند، این داستان کوتاه جواب سوال شما عزیزان را بیان میکند:
دو مرد از قبیله ی مزینه نزد پیامبر اکرم صلی الله وعلیه وسلم آمدند و عرض کردند:
ای رسول خدا (ص)، در مورد کار و تلاش مردم چه میگویيد؟
آیا تقدیر الهی است و از طرف خداوند مقدر شده است؟
پیامبر ص در پاسخ فرمودند:
همه چیز مقدر شده و به اتمام رسیده است، آیه ی قرآن این مطلب را تصدیق و تأیید مینماید:
و سوگند به نفس آدمي، و به آن كه او را ساخته و پرداخته كرده است (و قواي روحي وي را تعديل، و دستگاههای جسمی او را تنظيم نموده است)! سپس به او گناه و تقوا را الهام كرده است (و چاه و راه و حسن و قبح را توسّط عقل و وحي به او نشان داده است). (شمس ۶-۸)
ابن دیلمی چنین نقل میکند:
نزد ابی بنکعب رسیدم، و به ایشان گفتم: در مورد تقدیر چیزی به ذهنم خطور کرده، و دچار شک و گمان شدهام، توضیحاتی را بیان کن تا از این مشکل نجات یابم و قلبم آرام گیرد.
گفت: اگر خداوند اهل زمین و آسمان را کیفر بدهد و در آتش بیندازد ظلم محسوب نمیگردد و خداوند ستمگار تلقی نمیشود، و اگر رحمت خود را بر آنها ارزانی دارد، رحمتش از کردار و اعمال خودشان بهتر است،
اگر بهاندازه ی کوه احد طلا و نقره در راه خدا به نیازمندان بدهی تا به تقدیر ایمان نیاورند ارزشی ندارد، بدان آنچه مقدر شده به تو میرسد و هیچ قدرتی نمیتواند آن را باز دارد،
و آنچه به تو نمیرسد هرگز بدان دست پیدا نمیکنی، اگر بر این عقیده جهان را ترک نکنی سرانجامی جز آتش نداری و به جهنم خواهی رفت.
راوی در ادامه میگوید:
سپس با عبدالله بن مسعود و حذیفه بن یمان و زید بن ثابت ملاقات نمودم، آنها هم سخنانی مشابه سخنان ابی بنکعب را بیان نمودند. سنن ابی داود (۴/۳۱۰). شماره (۳۶۹۹)
مسلمان قانع و مطیع قدر است و او میداند که الله سبحانه و تعالی با نزول کتاب مقدس و احکام آسمانی بسوی خیر، صلاح و فلاح دعوت کرده است، یعنی، الله سبحانه و تعالی خیر بنده اش را میخواهد،
اما، این، انسان است که کتاب و احکام کتاب آسمانی را کنار میگذارد، به نصایح پیامبر اکرم صلی الله وعلیه وسلم اعتنائی نمیکند، و در جهان معصیت و پیروی نفس سرکش خودش غرق میشود، و با گرایش به بدی ها و زشتی ها، خودش طالب شرّ و بدی ها میشود،
الله سبحانه وتعالی، وقتی بقلم امر کرد تا همه چیز رابنویسد، میدانست که فلان بنده اش با وصف دعوتِ دوستان نیک و انسانهای خوب، و حتی با وجود آنکه چندین فرصت خوبی برای توبه و بازگشت بسوی خالق یکتا برایش دست میدهد، خودش خواهانِ خوبی ها و نیکی ها نیست، و خودش زشتی ها و پلیدی ها را بر نیکی ها ترجیح میدهد و میپسندد،
این تمایل انسان است که قدر را بر او عملی میسازد، تمایل او به نیکی ها و حسنات، و تمایل او به زشتی ها و پلیدی ها.
انسانی که دقایق را میشمارد، بیصبرانه منتظر است تا وقت عبادت و نماز شود، و با اشتیاق کامل برمیخیزد، وضو میگیرد، و با قلب سرشار از محبت الهی روانه ی مسجد میشود، این تمایل، گرایش، محبت، شوق و کشش قلب و جان و روح وی بسوی نیکی ها و حسنات است، و هیچ کسی بجز الله سبحانه و تعالی بر این حقیقت واقف نبوده، و نیست.
الله سبحانه و تعالی میدانست این بنده اش، فطرت پاکیزه و اشتیاق خاصی بسوی نیکی ها دارد، پس او تعالی تقدیرش را چنین نوشت، آنچنانکه بنده اش میل و گرایش به آن دارد،
و نیز انسانی که شوق و فکر وضو، نماز، عبادت و حسنات، نیکی و آخرت در دلش نیست، پای تلویزیون نشسته و با گوشی تیلفونش وقتش را تلف میکند، و در پی آن است تا با جنس مخالف چت و صحبت کند،
و یا برای ارتکاب گناه دیگری پلان میسنجد، در حقیقت، او برای خوش خواهان شرّ و فسوق است، و نیکی و حسنات را کنار گذاشته است، و حتی برادر و یا خواهرش را که نیکوکار و خداپرست هستند، مسخره میکند، و پا از گلیم گستاخی فرارتر میگذارد،
الله تعالی، در مورد این بنده اش میدانست که او گرایش به عبادات و نیکی ها ندارد، و نه هم برای صفائی، تزکیه و طهارت نفسش وقت میگذارد، پس الله سبحانه و تعالی تقدیرش را نظر به تمایل عمیق او به بدی ها نوشت
برادر وخواهر مسلمان!
???? مبحث قضا وقدر خیلی باریک، پیچیده، ومغلق است و انسان را شایسته نیست در مورد بحث کند و بپیچد.
????به همین ملحوظ شایسته نیست با عقل محدود انسانی، چرا ها وچنین هائی را ایجاد و در مورد تشبثِ بیجا کنیم.
هر آنچه است و هست، از آنِ اوست، و از اوست. بدان ایمان داریم و هرچنانی که است قبولش داریم!
???? تمام موضوعات این مضمون به استناد آیات قرآن کریم و احادیث نبوی تهیه شده است. طبق معمول در صفحه ی فیسبوک همیشه منفی بافان و کج فکران، قبل از اینکه تمام مضمون را بخوانند، بناحق بالای موارد قضأ وقدر ایراد میگیرند.
ان شأ الله تا نشربخش بعدی تقاضای من از شما در مورد این مبحث این است تا صبور باشید و تمام بخش ها را متدبرانه تعقیب کنید.
هر بخش لازم و ملزم بخش دیگر است.
???? پس صبر را پیشه کنید و در این مبحث خود را عالم سازید و به ناحق و بدون علمِ کافی در مبحث قضأ و قدر نپیچید تا از لغزش مهلک در ایمان خودداری کرده، بناحق خود را در تهلکه نیاندازید.
????
منبع : فیسبوک آیا میدانستید