???? آیا میدانـــستید؟
محـــکمه ی وجــدان!
????(بخش هفدهم):
???? بالاخره، به بخش هفدهم محکمه ی وجدان خوش آمدید!
در این بخش، حکمتِ اتحاد، اتفاق، محبت و دوستی را، که در تصویرِ این مضمون نهغته است برای شما عزیزان بازگو میکنم.
به الفاظ زیر دقت کنید:
????اُنس، مونس، انیس، استٔناس، تأنس، انسان!
???? به چی فکر میکنید؟ با خواندن الفاظ بالا، اولین چیزی که در فکر تان خطور کرد چی بود؟
???? شاید انسانیت، شرافت، اشرف المخلوقات…..؟
تصویری را که در عنوانِ مضمون مشاهده میکنید، مظهر دوستی و محبتِ دو انسان معیوب در سوریه است.
???? این تصویر در در سال ۱۸۸۰ میلادی، درست ۱۳۵ سال قبل از امروز در دمشقِ سوریه برداشته شده است که بیانگرِ معنی اصیل و عمیقِ انسانیت و شرافتِ اشرف المخلوقات، ﴿ انسان﴾ است.
????در این تصویر، اسم حامل ﴿محمد﴾ است که خودش مسلمان، و از دوچشم کور و نابینا است و ﴿سمیر﴾ را که عیسوی و از دوپا فلج است، بر پشتش انتقال میدهد.
????سمیر، بدون کمک و مساعدتِ محمد، در خیابان های مزدحم دمشق، یک قدم برداشته نمیتواند و زندگی و معیشتش در جسم سالم و چشمان کور دوست مسلمانش وابسته است،
???? محمد، نیز، با محروم بودن از نعمتِ بصارت، بدون کمک و مساعدت سمیر، در راهیابی و گشت و گذار در حومه ی شهر دمشق، چیزی از دستش نمی آید ، و هر دو لازم و ملزم یکدیگراند.
فقط یکی شان از قدرت راه رفتن، و دیگرش از نعمت و قدرت دیدن برخوردار اند.
???? سمیر و محمد، هردو یتیم بودند، و در یک اطاق باهم زندگی میکردند.
هنگامی که سمیر از دنیا رفت، محمد هغت روز در اطاقش برای او گریست، و با رنج و غمِ دوری سمیر، او نیز جهان فانی را پدرود گفت و به حق پیوست.
بلی عزیزان گرانقدر!
???? انسانها لازم و ملزم یکدیگراند و برای افهام و تفهیم میان شان، الله سبحانه وتعالی حکمت، موعظه و زبان را خلق کرده است.
انسانیت، شرافت، اخلاق و کلام، صفات متمایز انسان از انعام است، که الله سبحانه وتعالی آن را به بندگانش ارزانی کرده.
???? حکمت انسان بودن در چیست؟
انسان، با نبود روح، مشتِ خاکِ بد بوئی بیش نبود، و سالیان درازی کالبد بیجان وی، در عالم بالا، بیجان، بی زبان و فاقد کرامت و شرافت، بی چاره، افتاده بود.
???? تا آنکه، الله سبحانه و تعالی، از روح مقدس و پاکیزه ی خودش، در آن دماند، علم و حکمتِ زبان بدو آموخت و برایش مؤنس و همدمی آفرید، و اسمش را اشرف المخلوقات ﴿ آدم ﴾ گذاشت.
???? حکمت این نیست که برادر برای دسیسه و قتل برادرش با ناکسان بپیوندد و دارائی و ثروت ملکش را به بهای ناچیز بفروشد،
???? نه هم حکمت در آن است که مسلمانی، برادرش را در مقابل دیگران خوار وذلیل کند و ناحق وباطلِ خویشتن را بر دیگران، حق گویان، تحمیل کند!
???? وقتی مسلمان نابینا، عیسوی فَلَج را بدوشش میکشد، و با او چنان انس میگیرد، که با نبود او، جان را به جان آفرین میسپارد، چرا ما، با وجود آنکه نه فلج و نه هم کور، نه لال و نه معیوبیم، نمیتوانیم در پهلوی هم، با صلح و صدق و صف زندگی کنیم؟
????من، از این تصویر چیز هائی آموختم و دردی در شاهرگ های قلبم احساس کردم که زبانِ قلم، از انتقال این درد به هم نوعم عاجز آمد.
???? آیا این داستان حقیقی، شما را به یک دنیای تخیل، دورِ دور ها، به یک جزیره ی مملؤ از محبت و صدق و صفا نبُرد؟
من که آب شدم، بیتاب شدم، گریستم و با گفتم:
???? بار الها! از دیو و دد ملولم، انسانم آرزوست، انسانم آرزوست!
آری! انســـانم آرزوسـت.
???? بخش های بعدی این سلسله ی جالب را از صفحه فراموش نکنید!
چیـست فـرق آدمـی بـا جـانـور
تا که می نازد به خود از آن بشر
آدمــی را گـرنبـود ایـن امـتیـاز
بـود بیـش از جـانـور غـرق نـیاز
هسـت ایـن نیـروی مـمـتاز بشر
عقـل دور انـدیش و آیـنده نـگـر
در شـگفتم من چـرا این بـرتـری
گشـته در او مایـه ی وحشیـگری
در طـبیعـت بیـگمـان هـرجـانـور
هسـت در هـنگام سیری بی خطر
من نمیدانم،نمیدانم چرا نوع بـشر
وقت سیری می شود خونخوارتـر
ا.ج.ع
ادامـــه دارد….
شنبه هژدهم محرم الحرام ۱۴۳۷
۳۱ اکتوبر ۲۰۱۵
منبع : صفحه فيسبوك آيا ميدانستيد
