دعوت یک وظیفهی عمومی
بعضی از مردم وقتی حرف از دعوت به سوی خداوند میشود فکر میکنند دعوت فقط مخصوص کسانی است که محاسن بلندی دارند یا لباسشان کوتاه است… بعد هم به تو خواهد گفت: من که ریشم را تیغ میزنم و لباسم اینطور است و سیگار میکشم و…
او چنین چیزهایی را مانعی میان خود و دعوت به سوی خداوند و خیرخواهی برای دیگران قرار داده که این در واقع وسوسهی شیطان است…
درست است… اصل این است که شخص دعوتگر الگو باشد و کارهایش مطابق گفتارش باشد… اما این هم درست نیست که انسان دیگر طاعات را به خاطر انجام برخی گناهان رها کند… چه بسا همان گناهان در دریای دیگر نیکیهایش ناپدید شود… حتی ممکن است انسان مقصر به انسانهایی دسترسی داشته باشد که شخص دعوتگر توانایی رسیدن به آنان را ندارد… همین تویی که در برخی موارد کوتاهی داری میتوانی کسی را که نماز نمیخواند نصیحت کنی تا نمازهایش را به جای آورد، زیرا ترک نماز کفر است…
تو میتوانی کسانی را که در عمل فحشا افتادهاند نصیحت کنی که دست از این گناه بردارند… میتوانی کسانی را که به ناموس مردم دست درازی میکنند نصیحت کنی که دست از این کار بکشند…
حتی امکان دارد انسان دعوتگر با کسانی نشست و برخاست داشته باشد و نداند که آنها ربا میخورند یا عمل فحشا انجام میدهند یا نماز نمیخوانند، چرا که این افراد معمولا جلوی انسانهای اهل دین ظاهرسازی میکنند… اما وقتی ببینند کسی ظاهرا مانند آنان است خودِ واقعیشان را به او نشان میدهند… حتی شاید همهی کارهای خود را به او بگویند…
اما این افراد را باید چگونه دعوت داد و نصیحت کرد؟ این کار را میتوان به روشهای مختلفی انجام داد… مثلا اهدای سیدی و محتوای مفید به آنان… یا گاه دعوت کردن برخی از دعوتگران به مجالس آنان و یا نصیحت فردی و دیگر روشها… فقط نگو من انسان پایبندی نیستم، چطور میتوانم دیگران را دعوت دهم و نصیحت کنم؟! زیرا وظیفهی دعوت، وظیفهای است ربّانی و گسترده با روشهای مختلف و متنوع… بنابراین دعوت نیاز به افراد گوناگونی دارد… همهی ما خطاکاریم و «همهی فرزندان آدم بسیار خطاکارند»…
شاعر میگوید:
اگر قرار باشد هر که گنه کرده مردم را نصیحت نکند، چه کسی پس از محمد ـ صلی الله علیه وسلم ـ مردم را اندرز دهد؟
دکتر محمد العریفی صفحه فارسی