اسلام وجدان را مخاطب قرار می دهد
الله متعال برای بیدار کردن وجدان مشرکین و منکران الوهیت خود سوالهای را مطرح کرده که؛ شما مشرکان ذات کامل الذات را با مخلوق ناقص مساوی قرار میدهید؟ و به غیر الله توجه میکنید؟
گرچه در این آیات روشن است که مشرکین الله متعال؛ آن ذات مدبر آسمان و زمین و آن دادرس پريشان دل درمانده، آن برطرف کننده رنج و زيان، آن بزرگ احسانگر و آن داناي راز نهان را قبول داشتند، ولی موجودات ناقص دیگری را نیز با چنین ذاتی مؤثر میدانستند و یا شفیع و واسطه قرار میدادند چنانکه در زمان ما نیز همین افکار و با چنین ذاتی بزرگ شریک قائل شدن در میان بعضی از مسلمانان بجا مانده است بلکه بعضی از موجوداتی را مانند اولیا و نیکان را از الله مهربانتر و دلسوزتر میدانند و شب و روز به آنها متوسلند. در حالیکه آیات بی شمار قرآن دلالت دارد که هیچکس چه بشر و چه غیر بشر نمیتوانند درمانده را اجابت و از ایشان گرفتاری را بر طرف کند و این صفت مخصوص الله متعال است و کسانی که این صفت را برای غیر الله نیز قائل شوند غیر الله را نیز به خدائی گرفتهاند. و لذا میفرماید:
قُل لَّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ ۚ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ
النمل: ٦٥ «بگو در آسمانها و زمین کسی غیب را نمیداند جز الله و نمیدانند که چه وقت برای قیامت زنده میشوند».
این آیت دلالت دارد که هیچ کس حتی انبیاء و ملائکه و ادنی تر از آنها غیب نمیدانند از جمله وقت قیامت و قیام رستاخیز را نمیدانند.
پس اگر کسی نسبت علم غیب به انبیا و اولیا و غیره مخلوقات بدهد بر خلاف قرآن کریم سخن گفته و خود را در مهلکه قرار داده است.