بررسی پوشش چهره زن
الحمد لله والصلاة والسلام علی رسول الله وعلی آله وصحبه ومن والاه وبعد:
در این عصر دعوت جدیدی پدید آمده که زن را به ترک نقاب و ظاهرنمودن صورت, دعوت میدهند، دلیل شان اینست: که وجه و کفین عورت نیست و نقاب حجاب شرعی نیست، این دعوت و بدعت کشف وجه, در میان بسیاری از جوانان بویژه افراد تحصیل کرده به نحو عجیبی ترویج یافته، البته نه به این علت که این دعوت حق است، بلکه اجابت داعی خواهشات نفس است و خواهشات محبوب نفس اند، پس جای تعجب نیست که افرادی این دعوت به گناه را حکم اسلام تلقی نموده و آن را اجابت نمایند.
آنان, زن مؤمن، با حشمت و مستوره را به انداختن نقاب و ظاهرساختن منبع حسن و جمال دعوت میدهند و به این طریق او را از حیا و وقارش خارج میسازند و چنین وانمود میکنند که این عمل مطابق کتاب الله و سنت پیامبر (صلی الله علیه و سلم ) میباشد، به دلیل این که وجه و کفین عورت نیست.
در اینجا بیاد زن مسلمان و مؤمنی میافتم که پسرش در یکی از غزوهها به شهادت رسیده بود، آن زن پسرش را در میان شهداء جستجو میکرد در حالی که نقاب بر چهره زده بود، به او گفتند: چطور او را پیدا میکنی و تو نقاب بر چهره گرفتهای؟ او در جواب گفت:
«لأن أزرا ولدي فلن أزرا حيائي» «اگر من پسرم را از دست دادهام، لیکن هرگز حیا و غیرتم را از دست نخواهم داد».
جای بس تعجب است برای افرادی که زن مسلمان را به ظاهرساختن چهره به اسم دین دعوت میدهند و انداختن نقاب را در چنین عصر و زمانی که فسق و فجور به کمال رسیده, برای زنان مزین میسازند.
اسلام از ترس فتنه, ظاهرساختن چهره را برای زن در جلو اجانب حرام ساخته آیا این کار عاقلانهای است ,که ما بگوئیم اسلام دستور داده که زن موها و قدمین خود را پنهان دارد و در مورد چهره و دو کف دست مسامحت نماید، آیا فتنه در قدم بیشتر است یا در چهره؟
حکم پوشش چهره
الله متعال جهت نجات زن, از نگاههای تند و شهوتانگیز مردان و نیز جهت عدم دسترسی مردان به آن، به زن دستور داد که هنگام خروج از خانه بنابر ضرورت و نیاز طبیعی یا شرعی چهره را با جلباب بپوشاند و با استفاده از آن زینتهای خلقی و کسبی را (چهره، لباس رنگی، گوشواره، انگشتری، گردنبند، خلخال، سرمه، خضاب کف، و…) پنهان سازد، چنانکه میفرماید:
(يَاأَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا) [الأحزاب: 59]
«ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمن بگو روپوشهای شان را به خودشان نزدیک کنند، این مناسبتر است که شناخته شوند و آزار داده نشوند و الله آمرزگار و رحیم است».
این آیه فقط در بارة پوشش چهره نازل شده و الله متعال همسران پیامبر ( صلی الله علیه و سلم ) و دختران وی و زنهای افراد با ایمان را امر کرده به هنگام بیرونرفتن از خانههای شان روی خود را با جلباب و چادر بپوشانند، جلابیب جمع جلباب و عبارت است از بالاپوشی که زنان بر روی لباس میپوشند، اگر به اخبار و احادیث نبوی مراجعه کنیم به این نتیجه میرسیم ,که زنان بعد از نزول این آیه در زمان خود آن حضرت ( صلی الله علیه و سلم ) از چادر یا نقاب استفاده میکردند و روی برهنه بیرون نمیآمدند، در سنن ابوداود و ترمذی و دیگر کتب حدیث روش بیرونآمدن زنان, بعد از نزول آیه و نیز احادیث نهی از نقاب در حالت احرام وارد شده است، اینگونه احادیث پوشش چهره را برای زنان, با وضاحت بیان میکنند.
بنابراین، نقاب زنان, چیزی نیست که بعد از زمان حضرت رسول الله ( صلی الله علیه و سلم ) اختراع شده باشد، بلکه قرآن آن را ذکر کرده و پیغمبر ( صلی الله علیه و سلم ) که قرآن بر وی نازل شده، این حکم قرآنی را در زندگی خود و در میان امت خود پیاده نموده، پس جای بسی رسوائی و فضیحت است برای افراد متجدد و غربزده که هرچه رویشان را از حقیقت بگردانند, این روگردانی باعث بطلان حقیقت نمیگردد و آیة قرآن با این کار آنها محو و نابود نمیشود،
کسانی که با این عقیدة نادرستشان میخواهند این لکة ننگ را از خود و جامعة خود بزدایند, نه تنها به هدفشان دست نمییابند، بلکه باعث ظهور و روشنشدن حقیقت میگردند و کسانی که نقاب و پرده را برای خودشان ننگ و عار میشمرند، تنها راه از بینبردن آن اینست که با صراحت تمام بیزاری خود را از اسلام و احکام آن اعلام بدارند، زیرا همین اسلام است که به این چیزهای بد و نامطلوب به عقیده خودشان از قبیل حجاب، چادر و پوشش رو, امر میکند.
محل اختلافِ علما در پوشش چهره زن مسلمان
علما در مورد حکم پوشش دست و صورت زن اختلاف دارند و بسیاری از مردم از این مسأله بیاطلاع بوده و آن را با مسائل دیگر به هم میآمیزند، لذا ناچاریم تا محل اختلاف بین علما را بیان کنیم:
اول: اختلاف صوت و دست ها
محل اختلاف صورت و دستهای زن است. اما غیر از صورت و دستها به طور اتفاق بر زن واجب است که سایر اعضای بدن مانند پاها، آرنجها و موهای سر خود را بپوشاند؛ تمامی اینها به اتفاق علما عورت هستند و باید پوشیده شوند.
دوم:
علماء اتفاق نظر دارند که واجب است که صورت و دستها پوشانده شوند. زمانی که در اینها زینت وجود دارد. مانند سرمه در چشمها و طلا و حنا در دستها.
سوم:
همچنین علماء اتفاق نظر دارند بر اینکه صورت و دستها باید پوشیده شوند، زمانی که در ظاهر کردن آنها فتنهای بوجود میآید. بسیاری از علمایی که صورت زن را عورت نمیدانند قائل به این هستند که بر دختر جوان واجب است که صورت خود را بپوشاند تا فتنه را از خود دفع کند.
بنابراین، عدم پوشش صورت توسط بسیاری از زنان و دختران در جامعهی امروزی، به اتفاق علما امری حرام و خلاف شرع میباشد، بدین دلیل که همراه با صورت موها نیز تا نیمهی سر کشف و ظاهر میگردد یا اینکه آنها سر و صورت خود را آرایش کرده و زینت دادهاند. مثل سیاه کردن چشم با سرمه یا سرخ کردن صورت یا انگشتر در دست (که همه اینها جزء زینت میباشد).
اما اگر در صورت و دستها زینت نباشد و از ظاهر کردن صورت و دستها خوف فتنه نباشد علما به دو دسته تقسیم میشود:
- گروه اول: واجب است که صورت و دستها پوشیده شود.
- گروه دوم: پوشیدن صورت و دستها مستحب است.
با وجود این اختلافات، هیچ یک از علما قائل بر اینکه بر زن واجب است که صورتش نمایان باشد و یا اینکه ظاهر نمودن آن افضل است، نیستند و این تنها سخن آن عده از بیماردلان و دعوتگران به سوی فتنه دعوت میباشد. [کسانی که به فرمودهی قرآن کریم دوست دارند بیعفتیها را میان مؤمنان پخش گردانند:
﴿إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾ [النور: 19].
«بيگمان كساني كه دوست ميدارند گناهان بزرگ (همچون زنا) در ميان مؤمنان پخش گردد، ايشان در دنيا و آخرت شكنجه و عذاب دردناكي دارند. الله ميداند (عواقب شوم و آثار مرگبار اشاعه فحشاء را) و شما نميدانيد (ابعاد مختلف پخش گناهان و پلشتيها را)».
و هم چنین بحث علما این است که آیا صورت جزء عورت است یا اینکه جزء عورت نیست و یا اینکه آیا زن اگر صورت خود را نپوشاند گناهکار میشود یا نه؟ اما مستحب بودن پوشش صورت زن بین علما اتفاق است.
از جمله علمای معاصری که میگویند صورت زن عورت نیست، شیخ آلبانی میباشد که به فرمودهی ایشان پوشیدن صورت مستحب است. اما با این حال، ایشان زنان را به پوشیدن صورت مطابق سنت دعوت میدهند. ایشان در کتاب «جلباب المرأة المسلمة» میفرمایند:
شما متوجه هستید که این کتاب ما اثر خوبی نزد دختران باایمان و همسران نیک گذاشته و مورد قبول قرار گرفته است، چرا که شرایط واجبی که در پوشش زن مسلمان باید وجود داشته باشد را پاسخ داده و در بین این زنان کسانی هستند که صورت خود را میپوشانند، آن هنگامی که به این نتیجه رسیدند که پوشاندن صورت از اعمال خوب، و از مکارم اخلاق است و از زنان بزرگوار سلف صالح پیروی میکنند که در رأس آنها ازواج مطهرات و مادران مومنین هستند.
دلایل وجوب پوشیدن صورت و دستها:
در این جا به طور خلاصه دلایلی که بر وجوب پوشیدن صورت دلالت میکند را بیان میداریم:
دلیل اول:
الله متعال که میفرمایند: ﴿وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ﴾ [النور:31].
«(و به زنان مؤمنه بگو: چشمان خود را (از نامحرمان) فرو گيرند (و چشم چراني نكنند) و عورتهاي خويشتن را (با پوشاندن و دوري از رابطه نامشروع) مصون دارند و زينت خويش را (همچون سر، سينه، بازو، ساق، گردن، خلخال، گردن بند، بازوبند) نمايان نسازند، مگر آن مقدار(لباسهای ظاهری) و آن چيزها (از زينت آلات، همچون لباس و انگشتري و سرمه و خضاب) كه (طبيعةً) پيدا ميگردد، و چارقد و روسريهاي خود را بر يقهها و گريبانهايشان آويزان كنند).»
پس الله متعال میفرماید: ﴿وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ﴾ «زینتهای خود را آشکار مسازید» .[الله متعال در یک آیه دو جا میفرماید: ﴿وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ﴾ این در فطرت آدمی نهاده شده است که بزرگترین زینت زن را در صورتش میبیند. [زشتی و زیبایی انسان با چهره مشخص میشود] و حتی زمانیکه شخص قصد ازدواج با دختری را دارد اولین چیزی که مد نظرش قرار میگیرد صورت آن دختر است. همچنین شاعران قدیم و جدید در غزلها و شعرهای عاشقانهی خود بیشتر به وصف چهره میپردازند و بزرگترین مقیاس زیبایی و فتنه نزد آنان همین صورت است.
الله تبارک و تعالی زنان از اینکه در حال راه رفتن پایشان را بر زمین بکوبند و مردان بیگانه صدای زیور آلات آنها رابشنوند منع کرده و آشکار کردن صدای آن را از زینتهای حرام میداند، چنانچه میفرماید: ﴿وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ﴾ [النور: 31].
«و پاهاي خود را (به هنگام راه رفتن به زمين) نکوبند تا زينتي را كه پنهانش ميدارند (جلب توجّه كند و صداي خلخال پاهايشان به گوش مردم برسد و) دانسته شود».
کشف و برهنه کردن صورت و دو دست نزد مردان نامحرم، زینت و زیبایی آن به مراتب بزرگتر و بیشتر از شنیدن صدای خلخال میباشد، پس وجوب پوشیدن صورت و دودست به مراتب اولاتر و لازمتر است.
[آیا عاقلانه است بپذیریم که به زن اجازه داده است صورتش را که مرکز زیبایی اوست برهنه کند؟ همچنین علما همگی بر این اتفاق نظر دارند که پاها و موهای زن مقابل مردان بیگانه باید پوشیده باشد. به دیده انصاف اگر بنگریم، فتنهی پاها و موها کجا و فتنهی ظاهر بودن چهره کجا؟!!! چرا که نخستین پلهی وقوع در فساد، نگاه و علت اصلی آن نگاه، بیحجابی است.]دلیل دوم:
حدیث ابن مسعود( رض) که روایت میکند که پیامبر(صلی الله علیه وسلم ) فرمودند: «المرأة عورة فإذا خرجت استشرفها الشيطان»[2]. «زن عورت است پس هنگامی که از منزل خارج شود شیطان تلاش میکند بر او مسلط شود.»
و اصل الاستشراف: گذاشتن دست بالای آبرو و بلند کردن سر برای دیدن.
شرح حدیث: زمانی که زن از منزل خارج میشود شیطان به زن طمع میورزد تا او را اغوا کرده و بفریبد یا اینکه توسط او دیگران را فریب میدهد.
و این حدیث نصی است که با آن اثبات میشود که زن تمام بدنش عورت است و استثنایی از طرف پیامبر نشده است. چنانکه میفرماید: «المراة کلها عورة»[3] (زن تمام بدنش عورت است)
دلیل سوم:
حدیث مادرمان عایشه رضی الله عنها در داستان افک هنگامی که از غزوه بنیمصطلق بر میگشتند، قافله در جایی اتراق کرد. عایشه برای قضای حاجت بیرون رفتند اما در حین بازگشت متوجه شدند که گردنبندشان را گم کردهاند. به جای خود برگشته و به جستجوی گردنبند پرداختند. وقتی آمدند کاروان را نیافتند، پس در همان مکان نشستند. آنها به گمان اینکه ام المومنین در کجاوه هستند، آن را بر شتر قرار داده و متوجه نشدند که ایشان حضور ندارد. زیرا که در آن زمان عائشه ( رض) کم سن و سال و لاغر بودند. امالمؤمنین به دلیل زیرکی و داناییشان در آن مکان نشستند، چرا که یقین داشتند زمانی که آنها متوجه گم شدن ایشان شوند، به دنبال ایشان خواهند آمد. عایشه میگوید:
در همین حال که جای خود نشسته بودم خواب بر چشمانم غلبه یافت و خواب رفتم. صفوان بن المعطل السلمي که از قبیلهی سلمی بودند همیشه بعد لشکر حرکت میکردند. زمانی که به طرف من آمدند سیاهی انسانی خوابیده را دیدند. پس هنگامی که مرا دیدند مرا شناختند. چرا که قبل از اینکه حجاب فرض شود مرا دیده بودند. با استرجاع (إنا لله وإنا إلیه راجعون) ایشان بیدار شدم. زمانیکه مرا شناختند من هم صورتم را از او با چادرم پوشاندم.[4] {(فخمرت) و در روایت دیگری آمده (فسترت) و (جهی بجلبابی…)}
پس صفوان بن معطل سیاهی انسانی را دید و بسویش رفت. این سیاهی عایشه در حال خواب بودند و صورتشان پیدا بود. در این حالت، صفوان ایشان را شناخته و عایشه با صدای استرجاع ایشان بیدار میشوند. یعنی با گفتن: (إنا لله وإنا إلیه راجعون).
[در این جریان افک از دو جمله، در کلام ام المؤمنین به وجوب پوشیدن چهره پی میبریم:] [اول] اینکه ام المومنین عایشه آنجا که میفرمایند: «فعرفني حین رآني» یعنی: هنگامی که به من نگاه کردند مرا شناختند، علت شناخت خود توسط صفوان را توضیح میدهد و سکوت نمیکنند. گویی که اشکال و شبههای در ذهن شنونده ایجاد شده که: چگونه صفوان ایشان را میشناسد درحالی که پوشیدن صورت واجب بوده؟ پس میفرماید: «وکان رآني قبل الحجاب» یعنی ایشان قبل از فرض شدن حجاب مرا دیده بودند.و دیگر اینکه ایشان میفرمایند: [زمانیکه متوجه صفوان شدم] «فخمرت وجهي بجلبابي» و این خود، سخنِ صریحیست [بر وجوب پوشیده بودن صورت].
دلیل چهارم:
مادرمان عایشه رضی الله عنها میفرماید: در سفر حج همراه رسول الله(صلی الله علیه وسلم ) مُحرِم بودیم، سوارههایی از کنار ما عبور میکردند. زمانیکه جلو ما میرسیدند، یکی از ما چادر خود را به صورتش میانداخت و هنگامی که دور میشدند ما صورتهای خود را ظاهر میکردیم[5].
دلیل پنجم:
از اسماء بنت ابوبکر رضی الله عنهاروایت است که فرمودند: ما چهرههای خود را از مردان نامحرم میپوشانیدیم درحالی که قبل از این موهای خود را در احرام شانه میکردیم.[6]
بعضی از مردم میگویند که نصوص وارده در پوشش صورت خاص همسران پیامبر(صلی الله علیه وسلم ) میباشد. این شبههی ضعیفی است که بین بسیاری از عوام پخش شده و جواب آن چنین است که:
اولا: در نصوص شرعی، اصل عموم بودن است تا زمانیکه یک نص بیاید و آن را خاص کند و در اینجا دلیلی بر این وجود ندارد که نص خاص شده باشد.
ثانیا: عمل زنان صحابه خود بیانگر وجوب پوشیدن صورت است. مانند حدیث اسماء که فرمودهاند: «کنا نغطي وجوهنا من الرجال» «ما صورتهای خود را از مردان میپوشاندیم».
چنانکه الله متعال در سورهی احزاب، ازواج و دختران پیامبر و زنان مؤمن را شامل یک حکم قرار داده و به صراحت میفرماید: ﴿يَاأَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا﴾ [الأحزاب: 59].
«اي پيغمبر! به همسران و دختران خود و به زنان مؤمنان بگو كه رداهاي خود را جمع وجور بر خويش فرو افكنند. تا اين كه (از زنان بي بندوبار و آلوده) باز شناخته شوند و در نتيجه مورد اذيّت و آزار (اوباش) قرار نگيرند. الله (پيوسته) آمرزنده و مهربان بوده و هست (و اگر تا كنون در رعايت كامل حجاب سست بودهايد و كوتاهي كردهايد، توبه كنيد و از اين كار دوري كنيد، تا الله با مهر خود شما را ببخشد).»
سخن علماء بر وجوب پوشیدن صورت زنان مقابل مردان نامحرم:
1- ابوبکر جصاص حنفی/ متوفی 370 هـ در تفسیر ﴿ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ﴾ میفرمایند: «این آیه دلالت بر این میکند که زن جوان وظیفه دارد صورت خود را از مردان بیگانه بپوشاند. وقت خارج شدن از منزل، باید ستر و عفاف از خود نشان دهد تا طمع در دل کسانی که مریض هستند به وجود نیاید»[7].
2- ابن العربی مالکی/ متوفی 542 هـ در تفسیرآیهی ﴿وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ﴾ [الأحزاب: 53] «هنگامي كه از زنان پيغمبر چيزي از وسائل منزل به امانت خواستيد، از پس پرده از ايشان بخواهيد». میفرماید: «زن تمام بدنش عورت است حتی صدایش. و جایز نیست عورتش را ظاهر کند مگر در صورت ضرورت و حاجت. همانند شهادت دادن و یا اینکه مرضی در بدنش وجود دارد [که در این صورت میتواند عورتش را ظاهر کند]»[8].
3- امام نووی شافعی متوفی سال 676 هـ در کتاب المنهاج (کتابی که بیشتر علماء شوافع به آن اعتماد دارند) میفرمایند: «نگاه کردن مرد بالغ به عورت زن آزاد اجنبی حرام است. همچنین نگاه کردن به صورت و دستهایش در وقت فتنه». (رملی در شرح این قول امام نووی میفرمایند: «بر سر این گفته که، در وقت فتنه باید صورت و دستها پوشانیده شوند، اجماع صورت گرفته است. و همچنین در قول صحیح زمانی که فتنه نباشد باید صورت ودستهای خود را بپوشاند».
شهاب الدین رملی/ (متوفی سال 957 هـ) در شرح این سخن امام نووی که جلوتر گذشت میفرماید: «توجیه سخن امام یعنی: به اتفاق مسلمانان امام میتواند زنانی که صورتهای خود را نمیپوشانند، مانع آمدن آنها به داخل جامعه شود. چرا که دیدن مظنه فتنه است و شهوتها را به حرکت در میآورد. همچنین گفته شده حرام است و قول راجح هم همین است که: نگاه کردن به زنانِ نقاب پوشیدهای که چیزی غیر از چشمهایشان پیدا نیست حرام است، (همچنان که اذرعی در مورد آن بحث میکند.) چه رسد به آنکه زیبا نیز باشد. چه چشمهایی که همانند خنجر میباشد [و نظر شخص را به خود جلب کرده و او را اسیر خود میکند]»[9].
4- نسفی حنفی در تفسیر آیه ﴿يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ﴾ میفرماید: «چادرش را رها کند و بوسیله آن صورت و شانههای خود را بپوشاند»[10].
5- شیخ الاسلام ابن تیمیه میفرماید: «ظاهر کردن صورت توسط زنان به طوری که مردان نامحرم آن را ببینند جائز نیست، و بر حاکم وقت است که امر به معروف و نهی از منکر کند و همچنین کسانی که توانایی امر به معروف و نهی از منکر دارند و کسی که دست از این کار برندارد باید او را توبیخ کنند».
6- ابن جزی مالکی/ در تفسیر آیه ﴿يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ﴾ میفرماید: «زنان عرب صورتهای خود را ظاهر میکردند همچنان که کنیزکان صورتهای خود را ظاهر میکردند و این سبب میشد که مردان نامحرم به آنها نگاه کنند. پس الله امر کرد که چادرهای خود را فرو اندازند تا به این وسیله صورتهایشان پوشیده شود»[11].
7- ابن قیم رحمه الله میفرماید: «عورت زن دو حالت دارد: عورت نگاه کردن و عورت نماز. پس برای زن آزاده جایز است صورت خود و دستهایش را وقت نماز ظاهر کند. اما جایز نیست که صورت و دستهای خود را در بازار و جاهایی که مردان نامحرم در آنجا جمع هستند ظاهر و نمایان کند. والله اعلم»[12].
8- و تقی الدین سبکی شافعی میگوید: «نزدیکترین عمل نزد صحابه این است که برای نگاه کردن، صورت و دستها عورت هستند»[13].
9- ابن حجر در شرح حدیث عایشه رضی الله عنها که بخاری آن را روایت کرده فرمودهاست: «هنگامی که آیهی حجاب ﴿وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ﴾ [النور: 31] نازل شد، زنان، اطراف دامنهایشان را پاره میکردند و بوسیله آن برای خود خمار درست میکردند». ابن حجر میگوید: «فاختمرن»: یعنی: صورتهای خود را میپوشاندند[14].
10- سیوطی در مورد این آیه میگوید: «﴿يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ﴾ [الأحزاب: 59] این آیه حجاب برای تمامی زنان نازل شده و همچنین بر زنان واجب است که سر و صورت خود را از مردان نامحرم بپوشانند»[15].
11- بهوتی حنبلی میفرماید: «صورت و دستهای زنان بالغ عورت است و در خارج از نماز مانند دیگر اعضای بدنش شمرده میشود. یعنی همانطور که بقیه بدنش عورت است، دستها و صورت نیز عورت هستند و نباید به آنها نگاه شود».
اگر اطاله کلام نمیبود اقوال خیلی از علماء که بر واجب بودن صورت و دستها سخن گفتهاند را بازگو مینمودیم.
خیلی از علمای معاصر اعتقادشان بر این است که صورت و دستها واجب است که پوشانیده شوند مانند این عالمان بزرگوار:
عبدالرحمن سعدی، محمد بن ابراهیم آلشیخ، محمدامین شنقیطی، بنباز، ابوبکر جزایری، ابن عثیمین، عبدالله بن جبرین، صالح فوزان، بکر بن ابوزید، -الله رحمت کند ایشان را و کسانی که زندهاند حفظشان نماید-. و علمای دیگری که تعدادشان زیاد است.
در اینجا سخن علامه ابنعثیمین را نقل میکنیم که ثابت کردهاند که صورت و دستهها واجب است که جلوی نامحرم پوشیده شوند.
ایشان بعد از اینکه وجوب پوشش چهره و دو دست زن را بیان کرد و میفرماید: «من تعجب میکنم از آن قومی که میگویند پاهای زن باید پوشیده شود و جایز است که دستهای خود را نمایان کنند!! پس کدام یک شایستهتر است که پوشیده شوند؟ آیا پوشیدن دو دست اولاتر نیستند؟، چرا که کف دست و انگشتان و ناخنهای زن از جذابیتی برخوردارند که پاها آن جذابیت را ندارند.
شگفت انگیزتر از آن، سخن افرادی است که میگویند: بر زن لازم است که پاهای خود را بپوشاند و جایز است که صورت خود را ظاهر کند!! پس کدام یک از آن دو اولاتر به پوشش هستند؟ آیا معقول است که بگوییم شریعت اسلامی که کاملترین شریعتهاست و از طرف الله حکیم و خبیر فرود آمده به زن بگوید پاها را بپوشان و بر تو مباح است که صورت خود را ظاهر ونمایان کنی؟! واقعا عجیب است. هرگز، این واقعا تناقضی بزرگ است. چرا که دلبستگی مردان به صورت زنان خیلی بیشتر است تا دلبستگی ایشان به پاهای زنان.
اعتقادم بر این است که انسانی که فتنه را بشناسد و میل مردان را درک کند امکان ندارد که به طور مطلق بگوید: مباح است که صورت زنان نمایان شود و پاها پوشیده شوند و بعد این عمل را به کاملترین و محکم ترین شریعتها نسبت دهد.
و سخن بعضی از علمای متاخرین را دیدهام که اتفاق کردهاند واجب است که صورت زنان بخاطر خوف فتنه، پوشیده شود. نویسنده نیل الاوطار از ابن رسلان نقل قول کردهاند»[16].
اقوال مفسرین در باره پوشش چهره زن:
آیة ﴿ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ﴾ اظهار میدارد که اگر زن بنابر نیاز و ضرورت شرعی مجبور شد از خانه بیرون رود چهره و تمام بدنش را با جلباب بپوشاند و تنها یک چشم را برای دیدن راه بگذارد، اکنون توجه نمائید که اسلاف و مفسرین کرام از این آیه چه فهمیده اند.
1- «روى الطبري عن ابن عباس أنه قال في هذه الآية أمر الله نساء المؤمنين إذا خرجن من بيوتهن في حاجة أن يغطين وجوههن من فوق رءوسهن بالجلابيب ويبدين عينا واحدة»([17]).
«طبری از ابن عباس روایت نموده که فرمودند: الله متعال در این آیه به زنان مؤمن امر نموده که هنگام خارجشدن از منزل جهت انجام کاری، چهرههای شان را از بالای سرشان با چادرهای بزرگ بپوشانند و تنها یک چشم را جهت دیدن بگذارند».
2- امام طبری گوید: «أي لا تشتبهين بالإماء في لباسهن إذا خرجن لحاجتهن فكشفن شعورهن ووجوههن ولكن ليدنين عليهن من جلابيبهن لئلا يعرض لهن فاسق»([18]) یعنی با کنیزان در لباسشان موقع خروج برای حاجتی, مشابه نشوند، اینطور که موها و چهرههای شان ظاهر باشد، لیکن باید چادرهای شان را بر چهرههای شان پائین بیندازند تا فاسقی به آنان تعرض نکند.
3- ابو حیان اندلسی گوید: «والمراد بقوله عليهن أي على وجوههن لأن الذي كان يبدو منهن في الجاهلية هو الوجه»([19]) «منظور از قول الله تعالی که فرمودند: «عَلَیهِنَّ» یعنی بر چهرههای شان، زیرا تنها صورت بود که در زمان جاهلیت از زنان ظاهر بود».
4- ابوبکر الجصاص حنفی گوید: «في الآية دلالة أن المرأة الشابة مأمورة بستر وجهها عن الأجانب لئلا يطمع فيها أهل الريب»([20]) «آیه بر این دلالت دارد که زن جوان به پوشش چهره از اجانب, امر شده تا کسانی که اهل شک اند, در آن به طمع نیفتند».
5- محمد ثناء الله المظهری گوید: «ويدل على عدم إبداء المرأة وجهها قوله تعالى: يا أيها النبي قل لأزواجك …»([21]) «این قول الله متعال که میفرماید: «ای پیامبر بگو به همسرانت…» بر عدم جواز ظاهرنمودن چهره برای زن دلالت دارد.
6- اسماعیل الخلوتی حنفی گوید: «والمعنى يغطين بها وجوههن وأبدانهن وقت خروجهن من بيوتهن لحاجة ولا يخرجن مكشوفات الوجوه والأبدان كالإماء»([22]) «معنی آیه اینست که هنگام خروجشان از خانههای خویش برای رفع نیاز, چهره و بدنهایشان را با جلباب بپوشانند و مانند کنیزان با چهرههای باز و بدنهای برهنه خارج نشوند».
7- تفسیر جلالین: «أي يرخين بعضها على الوجوه إذا خرجن لحاجتهن إلا عينا واحدة»([23]) «زمانی که برای حاجتشان خارج گشتند، قسمتی از جلباب را بر چهرههای شان آویزان نمایند و یک چشم را بگذارند».
8- عبد العزيز بن أحمد البخاري الحنفي گوید: «أي يرخين أرديتهن وملا حفهن فيتقنعن بها ويغطين رؤوسهن على وجوههن إلا عيناً واحدة»([24]) «چادرها و رواندازهایشان را آویزان نموده و خود را با آن بپیچند و چهرههایشان را از بالای سرشان بپوشانند، البته یک چشم را بگذارند».
9- ابن عطیه گوید: «لما كانت عادة العربيات التبذل في معنى الحجبة وكن يكشفن وجوههن كما يفعل الإماء وكان ذلك داعية إلى نظر الرجال إليهن وتشعب الفكر فيهن أمر الله تعالى رسوله عليه السلام بأمرهن بإدناء الجلابيب، ليقع سترهن ويبين الفرق بين الحرائر والإماء»([25]). «عادت عربها ترک خودآرائی و پوشیدن لباس کهنه در معنی پوشش بود، اما چهرههای شان را مانند کنیزان ظاهر میساختند، و این داعیهای بود به نگاه مردان به زنان و مشوشبودن فکر در بارة آنان، الله متعال رسول گرامیش را امر نمود تا زنان را به ادناء جلابیب دستور بدهد تا پوشششان صورت پذیرد و فرق بین زنان آزاد و کنیز ظاهر گردد».
10- علامه سعدی گوید: «أي يغطين بها وجوههن وصدورهن»([26]) «چهرهها و سینههایشان را با آن بپوشانند».
11- محمد جمال الدين القاسمي گوید: «ومعنى (يدنين) يرخينها عليهن ويغطين بها وجوههن واعطافهن»([27]) «معنی یدنین اینست که آن را بر خودشان بیندازند و چهره و زیر بغلهایشان را بپوشانند».
12- أبو السعود العمادي گوید: «أي يغطين بها وجوههن وأبدانهن إذا برزن لداعية من الدواعي»([28]) «چهرهها و بدنهایشان را با آن بپوشاند، زمانی که بنابر نیازی بیرون رفتند».
13- زمخشری گوید: «ومعنى (يدنين عليهن من جلابيبهن) يرخينها عليهن ويغطين بها وجوههن وأعطافهن يقال إذا زال الثوب عن وجه المرأة أدني ثوبك على وجهك. وعن السدي: أن تغطي إحدى عينها وجبهتها والشق الأخر إلا العين. وعن الكسائي يتقنعن بملاحفهن منضمة أراد بالانضمام معنى الإدناء»([29]) «معنی آیه اینست که چادر را بر خودشان بیندازند و چهره و آغوشهایشان را بپوشند، زمانی که پارچه از چهرة زن کنار برود گفته میشود لباست را به چهرهات نزدیک کن، سدی : میفرماید: یک چشم و پیشانی و طرف دیگر چهره را بپوشاند و چشم دیگر را بگذارد، نیز از کسائی: روایت است که میفرماید: با رواندازهایشان خود را بپیچند, طوری که چهرهشان نیز پوشیده گردد».
14- امام ابن کثیر گوید: «قال محمد بن سيرين سألت عبيدة السلماني عن قول الله عز وجل (يدنين) فغطى وجهه ورأسه وأبرز عينه اليسرى»([30]) «محمد بن سیرین / میفرماید: از عبیده سلمانی / از آیة (یدنین) پرسیدم، وی سرش را پوشیده و چشم چپش را ظاهر نمود».
15- امام قرطبی گوید: «لما كانت عادة العربيات التبذل، وكن يكشفن وجوههن كما يفعل الاماء، وكان ذلك داعية إلى نظر الرجال إليهن، وتشعب الفكرة فيهن، أمر الله رسوله صلى الله عليه وسلم أن يأمرهن بإرخاء الجلابيب عليهن إذا أردن الخروج إلى حوائجهن، وكن يتبرزن في الصحراء قبل أن تتخذ الكنف»([31])
«عادت زنان آزادة عرب ترک زینت و خودآرائی بود، و چهرههایشان را مانند کنیزان ظاهر میکردند و این خود یک داعیه برای نگاه مردان به سوی آنان و تشویش افکار بود، الله متعال به رسول گرامیش (صلی الله علیه وسلم ) دستور داد، به آنها بگوید هنگام خروج از خانه جهت نیازهایشان چادرهایشان را بر چهرههایشان آویزان نمایند، و زنان قبل از این که دستشوئی درست کنند جهت قضای حاجت (بول و براز) به صحراء میرفتند».
16- علامه الجزایری گوید: «أي يرخين على وجوههن الجلباب حتى لا يبدو من المرأة إلا عين واحدة تنظر بها الطريق إذا خرجت لحاجة»([32]) «جلباب را بر چهرههایشان آویزان کنند تا هیچیک از اعضای زن ظاهر نگردد، به جز یک چشم که با آن راه را ببیند، زمانی که برای حاجتی بیرون رود».
17- علامه وهبه الزحیلی گوید: «والمراد يرخين بعض الثوب على الوجوه إلا شيئا قليلاًَ كعين واحدة»([33]) «منظور اینست که حصهای از لباس را بر چهرهها بیندازند، مگر چیز بسیار کم مانند یک چشم که ظاهر میگردد».
آنچه مذکور شد خلاصهای بود از اقوال برخی از ائمه تفسیر در مورد وجوب پوشش صورت برای زن، البته این نکته نیز قابل ذکر است که ظاهرساختن یک چشم جهت دیدن راه در صورتی است که نگاهش را پائین انداخته و به مردان اجنبی خیره نشود، زیرا به گوشة چشم نگاهکردن زن, تیری است که قلب مرد را هدف قرار میدهد و فلسفه پوشش چهره نیز از بین میرود، پس بهتر اینست که با مقنعه تمام چهره را بپوشاند تا هیچیک از طرفین متحمل ضرر نگردد.
احادیث نبوی در باره پوشش چهره زن:
اگر روایات را مورد بررسی قرار دهیم، علاوه از روایت ابن عباس و محمد بن سیرین به روایات صحیح دیگری نیز برمیخوریم که صراحتاً وجوب پوشش , به اثبات میرسد.
چنانکه در صحیح بخاری و سنن ابوداود و دیگر کتب حدیث آمده که رسول الله (صلی الله علیه وسلم ) فرمودند: «لاَ تَنْتَقِبُ الْمَرْأَةُ الْمُحْرِمَةُ وَلاَ تَلْبَسُ الْقُفَّازَيْنِ»([34]) یعنی:« زن در حالت احرام نقاب برنگیرد و دستکش نپوشد.» نیز حضرت جعفر ^ از پدرش روایت میکند: «أن عليا كان ينهى النساء عن النقاب وهن حرم ولكن يسدلن الثوب عن وجوههن سدلا»([35]) حضرت علی ( رض) زنان را در حالت احرام از نقاب نهی میکرد؛ البته آنها چادر را بر چهرههای خود آویزان میکردند.
حضرت عایشه ل میفرماید: «كَانَ الرُّكْبَانُ يَمُرُّونَ بِنَا وَنَحْنُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- مُحْرِمَاتٌ فَإِذَا حَاذَوْا بِنَا سَدَلَتْ إِحْدَانَا جِلْبَابَهَا مِنْ رَأْسِهَا إِلَى وَجْهِهَا فَإِذَا جَاوَزُونَا كَشَفْنَاهُ»([36]) «سواران از پیش ما میگذشتند و ما به همراهی رسول الله (صلی الله علیه وسلم ) در حال احرام بودیم، وقتی که از پیش ما رد میشدند هریک از ما چادرش را از سرش به رویش پائین میانداخت، و زمانی که از ما میگذشتند نقاب از چهره برمیگرفتیم».
اینگونه روایات به صراحت دلالت دارند, بر این که زنان در عهد نبوت و بعد از آن به پوشیدن نقاب و دستکش عادت کرده بودند، ولی در حال احرام از آن منع شدند و مقصود از این حکم این نیست که مردم چهرههای زنان را در موسم حج ببینند، بلکه هدف اصلی آن است ,که چادر که در حالت عادی جزو لباس بود در حالت احرام جزو احرام نگردد، چنانکه در احادیث مذکوره آمده بود که همسران آن حضرت (صلی الله علیه وسلم )و زنان دیگر در حالت احرام هم چهرههایشان را از مردان بیگانه پنهان میساختند.
به هرحال آیة ﴿ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ﴾ برای پوشش چهره نازل شد، چنانکه حضرت ام سلمه ل عمل زنان را در زمان پیامبر (صلی الله علیه وسلم ) بعد از نزول آیه اینگونه بیان میفرماید: «لَمَّا نَزَلَتْ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ خَرَجَ نِسَاءُ الْأَنْصَارِ كَأَنَّ عَلَى رُءُوسِهِنَّ الْغِرْبَانَ مِنْ الْأَكْسِيَةِ»([37]) «زمانی که آیه ﴿ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ﴾ فرود آمد زنان انصار هنگام خروج طوری خودشان را میپوشیدند که به مانند کلاغ سیاه بودند».
حدیث خَثعَمِیَّة:
از حضرت عبدالله بن عباس روایت است که پیامبر (صلی الله علیه وسلم ) روز عید , فضل بن عباس ب را بر عقب سواریش, پشت سر خود سوار نمود و فضل رض مردی زیبا بود، آن حضرت (صلی الله علیه وسلم ) جهت پاسخ به پرسشهای مردم توقف نمود، در آن حال زنی زیبا , از قبیلة خثعم جهت استفتاء خدمت آن حضرت (صلی الله علیه وسلم ) آمد، حسن و جمال زن, فضل رض را به شگفت انداخت و نگاهش را به او دوخت، آن حضرت (صلی الله علیه وسلم ) متوجه شد و فضل رض را گرفته و صورتش را به سمت دیگر گردانید، آنگاه زن گفت: ای رسول الله! همانا فریضة الله بر بندگانش در مورد حج , پدر مرا که پیرمردی کهنسال است, دریافته است و نمیتواند بر سواری قرار بگیرد، آیا اگر من عوض او حج بکنم از ذمة پدرم ساقط میگردد، آن حضرت (صلی الله علیه وسلم ) فرمودند: بله([38]).
این حدیث بطرق مختلف روایت شده و در برخی از روایات این جمله که «فضل رض به او و او نیز به فضل رض نگاه میکرد» و این جمله که «این واقعه در حجة الوداع بود»([39]) اضافه شده است.
به هرحال، برخی از این حدیث استدلال میکنند که پوشش چهره برای زن در مقابل افراد اجنبی واجب نیست، زیرا اگر واجب میبود حتماً آن حضرت (صلی الله علیه وسلم ) به آن زن میگفت که چهره اش را بپوشد، اما پیامبر(صلی الله علیه وسلم ) تنها صورت فضل رض را به سمت دیگر گردانید و به زن در این مورد چیزی نفرمود.
اینگونه استدلال از این حدیث درست نیست، زیرا پوشش چهره از بیگانگان از آیه قرآن به اثبات رسید (چنانچه در بحث یدنین علیهن من جلابیبهن گذشت) و ثابت شد که جمهور مفسرین این آیه را برای پوشش چهره دانسته اند، اما این که آن حضرت (صلی الله علیه وسلم ) او را به نقاب امر نفرمود، علتش اینست که آن زن در حال احرام بود و زمان پرسش هم صبح روز عید بود، چنانکه از عبارت «یوم النحر» که در حدیث مذکور است به خوبی مفهوم میگردد، و روایت ابن خزیمه که میفرماید: «غَدَاةَ النَّحْرِ»([40]) صبح روز عید، این مطلب را روشنتر میسازد.
بنابراین، ثابت شد که این واقعه در ایام حج و زن نیز در حالت احرام بود و پیامبر (صلی الله علیه وسلم ) زنان را در حالت احرام از نقاب نهی فرموده اند، پس اینگونه احادیث دلیل بر آنست که احرام زن در صورتش میباشد و برای زن جایز است که در حال احرام صورتش را ظاهر کند.
سخن پایانی
شنيديم و اطاعت كرديم
مسلمان راستين، دستورات پروردگارش را ميپذيرد و به ترجمة اين دستورات در زندگي عملياش، مبادرت ميورزد. زيرا وي دين الله را دوست داشته و براي آن ارزش قائل است و به قوانين آن، افتخار ميكند. همچنين مسلمان، سنتهاي رسول الله (صلی الله علیه وسلم ) را مي شنود و به آنها عمل ميكند بدون اينكه به گرايش تودههاي گمراه و سرگردان بشري كه حقيقت خويش را فراموش كرده و از سرنوشتي كه در انتظار آنهاست غافلند، اهميت دهد.
الله ايمان را از كساني كه از الله و رسولش پيروي نميكنند، نفي نموده است: ﴿46) وَيَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالرَّسُولِ وَأَطَعْنَا ثُمَّ يَتَوَلَّىٰ فَرِيقٌ مِّنْهُم مِّن بَعْدِ ذَٰلِكَ ۚ وَمَا أُولَٰئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ (47) وَإِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِّنْهُم مُّعْرِضُونَ﴾ [النور: 37 – 48]
(ميگويند: به الله و پيامبر، ايمان آورديم و پيروي ميكنيم. بعد از آن، گروهي از آنها نافرماني ميكنند، اينها در حقيقت، مؤمن نيستند. و هنگامي كه به سوي الله و پيامبرش فراخوانده شوند تا ـ پيامبر (صلی الله علیه وسلم ) ـ ميان آنها داوري كند، گروهي از آنها اعراض و روي گرداني ميكنند).
اين آيـات، همچنان ادامه دارد تا اينكه الله متعال ميفرمايـد: ﴿ إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَن يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (51) وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَخْشَ اللَّهَ وَيَتَّقْهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ (52) ﴾ [النور: 51 – 52]
(مؤمنان هنگامي كه به سوي الله و پيامبرش فراخوانده شوند تا ميان آنان داوري كند، آنان سخني به جز «شنيديم و اطاعت كرديم» ندارند. ايشان، رستگاران واقعياند و هر كس از الله و پيامبرش، پيروي نموده، از الله بترسد و راه تقوا را در پيش گيرد، اينها رستگاران حقيقياند و به مقصود رسيدهاند).
صفيه دختر شيبه ميگويد: روزي ما نزد حضرت عائشه رضي الله عنها بوديم كه صحبت از زنان قريش و فضيلت آنها شد. حضرت عائشه رضي الله عنها فرمودند: زنان قريش، زناني بسيار فاضل و بزرگوار هستند اما سوگند به الله كه من، در تصديق كتاب الله و ايمان به قرآن، زناني بهتر از زنان انصار، سراغ ندارم. هنگامي كه اين آية سورة نور نازل گرديد والله فرمود: ﴿ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ﴾ [النور: 31] (زنان بايد روسريهايشان را بر گريبانهايشان بيندازند)، ـ مردان انصار به خانههايشان برگشتند و آياتي را كه دربارة حجاب نازل شده بود، تلاوت نمودند. هر مرد، براي همسرش، دخترش و همة خويشاوندانش تلاوت مي كرد. و هر زن، بعد از شنيدن اين آيات، چون باور و ايمان به كتاب الله داشت، فوري چادرش را برمي داشت و به سرش مي پيچيد. و هنگامي كه با همين حالت براي نماز صبح، پشت سر رسول الله (صلی الله علیه وسلم ) حاضر شدند ـ وقتي به سوي آنها نگاه مي كردي ـ گويا بر سرشان كلاغهايي نشسته است».
در نتيجه، در برابر دستور الله هيچ كس، حق انتخاب ندارد. و در پيروي از دستورات الله نبايد هيچ شك و ترديدي به خود راه دهيم.
پس اي خواهر مسلمان! توبه كن و بسوي الله برگرد و از كلماتي مانند بزودي توبه مي كنم، بزودي نماز مي خوانم و بزودي حجاب را رعايت مي كنم، پرهيز كن. زيرا به تأخير انداختن توبه، گناهي است كه خودش نياز به توبه دارد. بلكه سخن حضرت موسي عليه السلام را تكرار كن و بگو: ﴿ وَعَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضَىٰ﴾ [طه: 84] (پروردگارا! به سوي تو شتاب نمودم تا خوشنود شوي).
و آنچه را مردان و زنان مؤمن قبل از تو گفتند، وِرد زبانت كن: ﴿ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا ۖ غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ﴾ [البقرة: 286] (شنيديـم و اطاعـت كـرديـم. پـروردگارا! مـغفرت تـو را مي خواهيم و بازگشت ما بسوي توست).
منابع:
1/ حکم ظاهرکردن صورت و دستهای زن، جلوی مردان نامحرم. نویسنده: یوسف بن عبدالله الاحمد مترجم:آسیه ریگی.
2/ مروارید در صدف تألیف: عبدالباسط توتازهی.
3/ خواهر مسلمان! مواظب باش! تأليف: محمد جمالزهی.
گرد آورنده: قریب الله مطیع
([1])- روائع البیان، ج 2، ص 171.
[2]- ترمذی با سند صحیح روایت کرده و در کتاب الارواء 1 /303 نگاه کنید.
[3]- سلسله صحیحه، آلبانی.
[4]- متفق علیه.
[5]- مسند امام احمد و سنن ابوداود و سندش حسن است.
[6]- سند روایت صحیح است و حاکم آن را صحیح قرار داده است. و ذهبی با آن موافقت کرده است و به کتاب ارواء 4/213 مراجعه شود.
[7]- احکام القرآن ، الجصاص 3/371.
[8]- احکام القران ، ابن العربی 3/616.
[10]- مدارك التنزيل وحقائق التأويل.
[11]- التسهیل لعلوم التنزیل 3/144.
[12] – کتاب اعلام الموقعین 2/80.
[13] – نهایة المحتاج.
[14] – فتح الباری.
[15] – عون المعبود 11/ 158.
[16]- فتاوی المرأة المسلمة 1/403 – 404.
([17])- تفسیر ابن جریر طبری، ج 10، ص 33.
([18])- ابن جریر طبری، ج 10، ص 33.
([19])- البحر المحیط، ج 7، ص 250.
([20])- جصاص، نقل از صفوة التفاسیر، ج 2، ص 542.
([21])- مظهری، ج 8، ص 482.
([22])- روح البیان، ج 7، ص 240.
([23])- جلالین، ج 1، ص 357.
([24])- کشف الأسرار، ج 8، ص 89.
([25])- المحرر الوجیز، ج 4، ص 399.
([26])- تیسیر الکریم الرحمان فی تفسیر کلام المنان، ج 2، ص 404.
([27])- تفسیر القاسمی، ج 14، ص 308.
([28])- ابوالسعود، ج 7، ص 115.
([29])- کشاف، ج 3، ص 560.
([30])- ابن کثیر، ج 3، ص 442.
([31])- قرطبی، ج 14، ص 243.
([32])- أیسر التفاسیر لکلام العلی الکبیر، ج 4، ص 290.
([33])- التفسیر الوجیز و معجم معانی القرآن العزیز، ص 427.
([34])- صحیح بخاری، ج1، ص 284، ابوداود، ص 260.
([35])- مصنف ابن ابی شیبه، ج 3، ص 337.
([36])- سنن ابوداود، ج 1، ص 261.
([37])- سنن ابوداود، ج 2، ص 212.
([38])- صحیح بخاری، ج 2، ص 920 باب قوله تعالی ﴿$pkr’¯»t tûïÏ%©!$# (#qãZtB#uä w (#qè=äzôs? $·?qãç/﴾.
([39])- صحیح بخاری، ج 1، ص 250 کتاب المناسک.
([40])- صحیح ابن خزیمه، ج 4، ص 342.
جزاک الله خیرا. ان شاالله همه ی زنان باایمان نقاب بزنند.
لختی عادی شده این هم عادی میشه.