آیا غیر از الله تعالی کسی دیگر از غیب آگاهی دارد؟
در بسیاری از کشورهای اسلامی شعبدهبازان و شیادان زیادی وجود دارند که ادعای طبابت میكنند ولی در حقیقت از طریق جادو زیر نام طالعبینی و فالبینی به معالجه افراد جاهل و بی خبر از دین میپردازند، در حالیکه این کار خطر بزرگی برای اسلام و اعتقادات مسلمانان است، چون اینکار وابسته شدن و دست دراز کردن به غیر الله و مخالفت با فرمان اوتعالی و فرمان پیامبرش صلی الله علیه وسلم میباشد.
[fusion_tagline_box backgroundcolor=”” shadow=”yes” shadowopacity=”0.1″ border=”1px” bordercolor=”” highlightposition=”bottom” content_alignment=”center” link=”” linktarget=”_self” modal=”” button_size=”” button_shape=”” button_type=”” buttoncolor=”” button=”” title=”الله تعالی در چندین آیت علم غیب را از تمام مخلوقات نفی نموده و دانستن آن را صفت خاصۀ خود معرفی نموده است که حتی نبی مرسل و ملک مقرب هم به علم غیب آگاهی نداشته بلکه آنرا از تمام مخلوقات آسمان و زمین بطور عموم و خصوص نفی می کند.” description=”” animation_type=”0″ animation_direction=”down” animation_speed=”0.1″ class=”” id=””][/fusion_tagline_box]
اول: الله تعالی علم غیب را بطور عموم از همه مخلوقات نفی می کند و می فرماید: (قَل لاَ یَعلَمُ مَن فِی السَّمَوَاتِ وَالا َرضِ الغَیبَ إلاَّ اللهَ وَمَا یَشعُرُونَ اَیَّانَ یُبعَثُون) (سورۀ نمل آیۀ: 65 ).
«بگو: کسانی که درآسمانها و زمین هستند غیب را نمی دانند جز الله، و نمی دانند چه وقت زنده می شوند».
دوم: بطور خصوص از نفی می کند:
1ـ علم غیب را از ملائکه نفی می کند
چنانکه که در رابطه به خلقت آدم (علیه السلام) ملائکه خود اظهار نمودند که چیزی از غیب نمی دانند.
(قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ) (سورۀ البقره آیت: 32).
« ملایکه گفتند: پاک و منزهي تو، ما نميدانيم جز آنچه به ما آموختهاي، همانا تو دانا و حکيمي».
2ـ علم غیب را از جن نفی می کند:
چنانکه در رابطه به وفات سلیمان (علیه السلام) جن ها خود اظهار نمودند:
(فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الجِنُّ اَن لَّو کَانُوا یَعلَمُونَ الغَیبَ مَالَبِثُوا فِی العَذَابِ المُهِینِ) (سورۀ سبا آیت:14).
«پس هنگامیکه سلیمان فرو افتاد جن ها فهمیدند که اگر آنان غیب میدانستند در عذاب خوارکنندهای باقی نمیماندند».
3ـ علم غیب را از اولیا و دوستان خود نفی می کند:
طوری که در داستان موسی علیه السلام در (سورۀ قصص آیت:29) علم غیب را از موسی علیه السلام نفی نمود آن وقتیکه موسی علیه السلام به پیغمبری مبعوث می گردید، چون علم غیب نداشت در بین نور و نار نتوانست فرق بگذارد بلکه به همسر خود گفت من آتشی می بینم:
(فَلَمَّا قَضَی مُوسَی الأجَلَ وَ سَارَ بِاَهلِهِ أنَسَ مِن جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِاَهلِهِ امکُثُوا اِنِّی آنَستُ نَاراً لَّعَلِّی آتِیکُم مِّنهَا بِخَبَرٍ اَو جَذوَةٍ مِّنَ النَّارِ لَعَلَّکُم تَصطَلُونَ).
«هنگامی که موسی مدّت را به پایان رسانید و همراه خانواده اش (از مدین به سوی مصر) حرکت کرد، در جانب کوه طور آتشی را دید به خوانواده اش گفت: استاد شوید. من آتشی می بینم. شاید از آنجا خبری (از راه) یا شعله ای از آتش برای شما بیاورم تا خویشتن را با آن گرم کنید».
باتفاق علماء هر پیامبری قبل از نبوتش وَلِی است، ولی موسی علیه السلام با وجود ولایت اش اول این که راه را گم کرده است، دوم این که فرق در بین نور و نارکرده نمی تواند، به خاطری که به غیب نمی داند.
4ـ همچنان از جناب پیامبر اکرم محمد صلی الله علیه وسلم علم غیب را نفی می کند:
و خود اعلان می کند که مالک نفع و ضرر بر خود نیستم، و از غیب چیزی می دانم.
(قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ) (سورۀ الاعراف آیت: 188).
«بگو: من مالک سود و زیان برای خود نیستم، مگر آنچه را که الله بخواهد و اگر غیب را می دانستم، قطعاً منافع فراوانی نصیب خود می کردم و اصلاً شرّ و بلا به من نمی رسید».
پس نظر به دلایل فوق که علم غیب از چهار گروه: 1ـ ملایکه 2ـ انبیا 3ــ اولیا. 4ـ جنها. نفی شد. بعد از اینها کدام مخلوق دیگر است که از غیب آگاهی داشته باشد؟
از چند موضوع که شما نشر کردید واقعا که زیاد چیز ها را فهمیدم سپاس گذارم الله شما را جزای خیر دهد به امید مطالب بیشتری
سلام علیکم محمد فرهاد
سلامت باشید ، خوشحالیم که مستفید شدید جهت آگهی از موضوعات جدید ما در خبر نامه مشترک شوید و یا در شبکه های اجتماعی المفلحون را دنبال نمائید
بارک الله فیکم