گفتنيها شرعي در مورد مهر خانمها
گفتنيها شرعي در مورد مهر خانمها
——
يكي از برادران دانشمند ودعوتگر ما از شهر كابل چنین نوشته:
جناب استاد یک رسم بسیار ناپسند و ناخوشایند که در عروسی های ما در وقت نکاح صورت میگیرد در حضور داشت مولوی صاحبان و بزرگان چیز فهم اما همه خاموش و سیل بین.
یعنی: در جریان عقد نکاح پدر وکیل دختر مهر دختر را 100 لک افغانی تعین میکند بعد از 2 الی 3 ساعت به 10 لک یا کمتر و یا بیشتر از آن خلاصه میشود با گفتن 10 لک بخاطر احمد 20 لک بخاطر محمود رها شود یک و ضعیت بسیار خسته کن و ناخشایند مهر تعین میشود.
جناب استاد اگر لطف کنید در تعیين مهر معلومات مفصل و علمی ارايه کنید تا در صورت ضروت در این گونه عقد های دیگران را رهنمای کنیم.
من بخاطر همین وضعیت ناپسند هیچگاه در این گونه نکاح ها اشتراک نمیکنم
امشب در یکی از عروسی ها بخاطر تعین 100 لک افغانی مهر جنگ صورت گرفته بود که نزدیک و بین فامیل ها جدای صورت گیرد.
الحمد لله والصلاة والسلام على رسول الله، أما بعد،،
مهر: عوض واجبی است که برای زن دربرابر نکاح یا آمیزش به او پرداخته میشود.
مهر نه نام دارد: صداق، صدقه، مهر، اجر، عُقر، نحله، فریضه و حباء..
مهر مؤکدترین حقی است که زن بر شوهرش دارد و بر او واجب است که مهر او را بگونه کامل و بدون منت و آزار و کم دادن و درنگ نمودن بپردازد.
الله متعال می¬رماید:
“وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً” (نساء: 4)
«و مهر زنان را به عنوان بخشایشی (الهی) و از روی خوشی، به آنان بدهید».
یعنی به عنوان فریضه ای واجب.
همچنان گفته شده: بخششی از طرف الله متعال برای زنان.
و گفته شده: بخششی با خوشی و آرامش خاطر
و گفته شده: از روی دینداری
فقهاء فرموده اند : یعنی از روی خوبی و پاکدلی به اساس فریضه ای که الله متعال آن را فرض نموده است.
گفته شده: النحله: یعنی هبه و بخشش که صداق در معنای آن است؛ زیرا هریک از زن و شوهر از دوست و یار خود بهره میگیرد و اینکه مهر را برای زن قرارداده، گویا آن بخششی بدون عوض است.
الله متعال می فرماید:
” فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ” (نساء: 25)
همچنان می فرماید:
“فآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً” (نساء: 24)
«مهرشان را به عنوان فریضه ای ]مقرر شده به آنان بپردازید».
یعنی مهرهای شان را به عنوان فریضه ای معلوم.
آیات قرآن كريم در وجوب مهر برای زن صریح و آشکار است وندادن آن جائز ومشروع نيست.
این خود موضوعی است که بر آن اجماع واتفاق صورت گرفته چنان که از دوش مرد ساقط نمی شود هرچند زن آن را ساقط نماید و از دوش مرد بیفگند. یا آنکه شوهرش بر او شرط نماید که مهری ندارد و زن نیز بدان راضی شود. که این شرط به اجماع فقهاء باطل است و به دلیل آنکه رضایت دوطرف چیزی را که خداوند واجب ساخته، ساقط نمی نماید.
بدین ترتیب می دانیم که مهر رکنی از ارکان نکاح نیست و نه هم شرطی از شروط صحت آن در مذهب حنفي، بلکه اثری از آثار مرتبه بر آن بوده و حق واجبی است که زن بر دوش مرد دارد مانند نفقه و مصارف زندگی.. .البته مهر در مذهب جمهور فقهاء ركن وشرط است در عقد نكاح.
بهتر آن است که مهر نامیده شده و به اندازه و جنس آن و ووقت وتاريخ ادای آن و آن هم پیش از آمیزش يعني همبستري، توافق بعمل آید.
زیرا پیامبرصلى الله عليه وسلم چنین به نکاح می داد و خود ازدواج می نمود. چنانکه برای آنکه زن بخشش داده شده به خویش را به عقدش درآورد، فرمود:
(هل من شیء تصد قها به؟ فالتمس فلم یجد شیئا. فقال:
التمس ولوخاتما من حدید. فذهب فطلب ثم جاء فقال:
ما وجدت شیئا و لا خاتما من حدید. فقال: هل معک من القرآن شیء؟
قال: معی سوره کذا و کذا. قال: اذهبت فقد أنکحتکها بما معک من القرآن .
«آیا چیزی داری که آن را در بدل مهرش بپردازی؟
او جستجو نموده و چیزی نیافت و گفت: چیزی را نیافتیم حتی انگشتری آهنی را.
فرمود: آیا چیزی از قرآن با خود (حفظ) داری؟
گفت: بلی. سورة فلان و فلان را حفظ دارم.
فرمود: برو همانا او را دربرابر آنچه از قرآن حفظ داری، به نکاحت درآوردم».
زیرا تعیین مهر اختلاف و درگیری را از میان برده و بهترین وسیله برای حفظ حقوق زن و برائت و رهائی مرد از زیر بار مسئولیت می باشد.
بنابراین، هرآنچه روا است که ثمن و قیمت و مزد یک چیز باشد، می شود که مهر قرار گیرد.
به اجماع علماء بیشترین مقدار آن اندازة ویژه ای ندارد ، چنانکه بر مذهب صحیح کمتر آن نیز مشخص نمی باشد.
که احادیث صحیح بر این نکته دلالت میکند که یک مشت قاووت (تلخان) و انگشتر آهنین و یک جوره کفش و تعلیم قرآن و اسلام شوهر را می شود مهر نامید و زن بدان حلال میگردد.
چنانکه بر این نکته دلالت دارند که افراط و زیاده ستانی در مهر در نکاح مکروه و ناپسندیده است و سبب کم شدن برکت و دشواری آن می شود درحالیکه سرور مردم مدینه از تابعین سعیدبن السیب دخترش را به دو درهم به عقد کسی درآورد و کسی بر او اعتراض نکرد بلکه درعوض این کار از زمره مناقب و فضایل آن او شمرده شد.
البته واجب است که مهر برحسب عقد و پیمانی که باهم در مورد آن اتفاق نموده اند یا برحسب عرف موجود در شهرهای شان و آن هم در صورتی که برخلاف آن با هم توافق نکرده باشند، پرداخته شود؛ زیرا آنچه در عرف شناخته شده مانند چیزی است که بر آن شرط گذاشته شده باشد. خواه اتفاق یا عرف به تعجیل همه اش با مدت دار بودن همه یا قسط¬بندی یا تعجیل نصف و تأجیل نیمة دیگر صورت گرفته باشد.
آن هم به دلیل فرمودة خداوند تعالی:
“يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ” (مائده: 1)
«ای کسانی که ایمان آورده اید، به پیمانها وفا کنید».
و فرموده رسول صلى الله عليه وسلم است كه : “إن أحق الشروط أن توفوا به ما استحملتم به الفروج” همانا از سزاوارترین شروطی که لازم است بدان وفا کنید چیزی است که بوسیلة آن شرمگاهها را برای خویش حلال ساختهاید.
اما هرگاه نیمه آن را (آنچه به زودی در پرداخته میشود) و نیمه آن را مؤجل قرارداد؛ هرگاه مدت معین بود همان مدت مشخص شده اعتبار دارد و اگر به گونة مطلق گفته شده بود، نیمة آجل و مدت دار جز در صورت مرگ یا جدائی شوهر از آن، پرداخته نمی شود که در بسیاری از سرزمین های اسلامی عادت مردم نیز چنین است.
حالا بايد همه بداند كه مهر حق خاص خانمها است كه بايد در مجالس نكاح احكام شرعي مهر دادن، مهر گرفنتن وتعيين نمودن آنرا مراعات نمود واز رسم ورواجهاي نا بسند ومكروه دوري كرد.. از هموطنان متدين ما توقع مي روند كه اين حق آسماني خانمها را توسط رسم ورواجها، وبرداشتهاي غلط بامال نكنند وبه استهزاء نكيرند در مجلس عقد نكاح.