آنگه که خرافات عام شود، و قلب ها حق را نپذیرند
﴿عوامل هفتگانه ی نابودی یک ملت﴾!
﴿بخش پنجم﴾:
(پیوسته به گذشته)
عامل پنجمِ زوال و نابودی:
۵- ﴿آنگه که خرافات عام شود، و قلب ها حق را نپذیرند﴾:
اساساً خرافات زمانی اتفاق میافتد که ایمان و عقیده ی افراد متزلزل باشد، در رویارویی با مشکلات زندگی ، سرگردان شده ناامیدی به آنها رخ میدهد ، به ناچار به خرافات رو میآورند که از این طریق بتوانند به یک آرامش درونی و اعتماد به نفس برسند.
مبحث خرافات آنقدر برای برخی افراد قوی و جدی است که ناخودآگاه به دنبال حادثه و یا تأیید خرافات مد نظر خود هستند. اما آنچه که از واقعیت بر میآید،این است که خرافات صرفاً اعتقادات و باورهای شخصی است که با تلقین های مکرر در ذهن شخص، ایجاد میشود و در حقیقت هیچ ذهن منطقی پاسخی برای این خرافات ندارد.
خرافات در میان ملت ها و جوامع بستگی به نوع تفکر و نگرش و فرهنگ و آداب و سنن آنان دارد ولی آنچه که ممکن است بین جوامع مختلف متفاوت باشد رواج کم یا زیاد بودن خرافات در میان آنان است.
در بخش های قبلی، سرزنش، دست کم گرفتن، توبیخ و حتی تبعید و قتل یکتا پرستان را توسط اهل خرافات بیان نمودم و این بخش، ارتباط مستقیم با بخش های؛قبلی، و تزلزل عقیده ی مسلمان دارد.
روزی میرسد که انسانها، بنام مسلمان اند ولی عقیده ی یک مسلمان حقیقی را، آنچنانی که سلف صالح داشتند ندارند؛ قرآن را رها میکنند، و بر اساس خرافات و سخنان بی بنیاد شریعتِ جدیدی را برای خودشان میسازند.
در حدیث قدسی وارد است که خالق مهربان هر شب، در ثلث سوم شب بندگانش را صدا میزند، کسی است از من چیزی بخواهد، کسی است حاجتی داشته باشد؟ ولی انسانها همه در خوابِ ناز اند؛ و زمانی بیدار شدند، نزد تعویذ گران، ساحران، جادوگران، کف شناسان، رمالان و ملا های دجالِ خود ساخته و خود بافته مراجعه میکنند، و حاجات خویشتن را از آنها میخواهند.
صفوف نمازگذاران در نماز ها، حتی نیم صف هم نمیشود ، ولی صفوفِ آنانی که حاجات شان را از اهل خرافه میخواهند، برای ملاقات ملا های دجال چندین صف میبندند و ساعت ها منتظر میمانند تا دجال بیاید و عقیده ی شان را تباه و برباد کند.
اکثریت زنان، و بعضی مرادن با وصف آنکه نافهم و بیسواد هم نیستند، در جامعه ی ما بدین مرض عقیدتی دچار اند، و حاجات خویش را از غیر میخواهند.
جامعه ای که چنین عقیده ای داشته باشد، زنان نزد رمالان و جادوگران مراجعه کنند، و کسی آنها را منع نکند، منتظر غضب الهی باشند، و اختلافات داخلی میان مسلمانان، خود غضبِ بزرگی است که جامعه را بنابودی میکشاند.
برعلاوه، بعضی عقاید و باور های که در دین نیست، توسط ملا های جاهل و عالِم نما ها ، هنوز در جامعه تطبیق شده، رعیت را بر اجرای آن مکلف میکنند، که این نیز در مبحث خرافات شامل است. چون این باور ها توسط رهبران دین، و از آدرس دین در جامعه تطبیق میشود، رعیت نیز بدان ایمان می آورد، و متأسفانه، این باور های باطل، از نسلی به نسل دیگری انتقال می یابد.
ذهن نشین شدن خرافات در افکار انسانها خیلی خطرناک بوده، در صورت نبودِ دعوتگران فعال و پیگیر در جامعه، عقاید در انسانها مفسد میشود.
شیخ صنع الله حلبی حنفی رحمه الله میفرماید:
سخنان و عقایدی که آمیخته با افراط و تفریط است، در آن هلاک ابدی و عذابی همیشگی است چون شرک به طور قطع در آن وجود دارد و با کتاب الله سبحانه و تعالی متضاد است و با عقاید ائمه و آنچه امت بر آن اجماع کردهاند مخالف است.
بدبختی یک ملت زمانی آغاز میشود که پند نپذیرند، اصلاح نیاورند، با بدی ها خو کنند، خرافات را بپسندند.
آن وقت، الله سبحانه و تعالی این قوم را بحال خودش رها میکند تا در خرافات، لهو، و لعب غرق شوند، چون ماده ی هدایت در آنها نیست و روشنی هم در اخیر جاده دیده نمیشود.الله سبحانه و تعالی این حقیقت را در سوره ی نسأ بیان میکند:
﴿وَمَن یُشَاقِقِ ٱلرَّسُولَ مِنۢ بَعۡدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُ ٱلۡهُدَىٰ وَیَتَّبِعۡ غَیۡرَ سَبِیلِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ نُوَلِّهِۦ مَا تَوَلَّىٰ وَنُصۡلِهِۦ جَهَنَّمَۖ وَسَآءَتۡ مَصِیرًا١١۵﴾ [النساء: ۱۱۵]
«و هرکس پس از آنکه راه هدایت برایش روشن و آشکار شد، با پیامبر مخالفت نماید و راهی غیر از راه مومنان در پیش بگیرد، او را به همان راهی که در پیش گرفته، واگذار میکنیم و او را وارد دوزخ میگردانیم که بد جایگاهی است».
الله سبحانه و تعالی در چند آیه ی مبارکه در قرآن کریم، خود را به یگانهبودن در ملک ستوده است چنان که میفرماید:
﴿هَلۡ مِنۡ خَٰلِقٍ غَیۡرُ ٱللَّهِ﴾ [فاطر: ۳]
«آیا خالق و آفرینندهای جز الله، وجود دارد؟»
﴿وَٱلَّذِینَ تَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ مَا یَمۡلِکُونَ مِن قِطۡمِیرٍ﴾ [فاطر: ۱۳]
«و آنان که جز الله(به فریاد) میخوانید، مالک پوست نازک هستهی خرما نیز نیستند».
الله تعالی در اکثر آیات قرآن میفرماید: (من دونه) یعنی جز او، یعنی غیر از او که به صورت عام است و شامل هر کسی میشود که شخص به غیر از الله سبحانه و تعالی به او اعتقاد دارد از جمله ولی و شیطانی که از او یاری میجوید ،
چون کسی که نمیتواند خودش را یاری کند چگونه میتواند کسی دیگر را یاری نماید؟! تا اینکه میگوید:
پس چگونه میتوان تصور کرد که غیر از الله جل جلاله کسی میتواند در امور تصرف نماید، این سخنی ناروا، زشت و شرکی بزرگ است.
هرگاه قلب ها حق را نپذیرند، بر خرافات و باور های غیر دینی پابندی نشان دهند و در مقابل حق تحریک کنند و حق را پامال کنند، ذاتِ حق تعالی نیز چنین قومی را تباه میکند و قوم دیگری را جانشین آنها میسازد.
مطالعه ی بخش بعدی را از این صفحه فراموش نکنید.
و در اخیر:
نظر به پالیسی اخیر فیسبوک، مضامین را صرف به ده در صد اعضای صفحه نشر میکنند، لطفاً در کانال تلگرام صفحه را عضو شوید و مطالب را بدون وقفه همه روزه، از این صفحه دریافت و مطالعه کنید.
عزیزان گرانقدر!
لطفاً این مضامین خیلی مهم و حیاتی را با تمام خانواده، اقارب، دوستان، و همکاران تان شریک سازید، و در رشد فکری، عقیدتی، ایمانی و وجدانی همنوع تان اقلاً یک امر خیری را، مایه ی حصولِ صدقات جاریه ی تان سازید.
جزاکم الله خیراً!
- بخش قبلی
- بخش ششم
استاد عزیز خداوند پاداشت بدهد… ممنونم
برادر محترم این نویسنده سایت شما کیست؟ درکجا است؟ آدرسش را بدهید که برای احترام دستبوسیش برویم. ازروزیکه من سایت شما را تعقیب میکنم زندگی ام تغیر کرده، فکر میکنم من نو معنی اسلام را درک کردیم. جزک الله برادران مفلحون با این خدمت تان. افتار میکنم در میان افغانها مثل شما گروه فعال داریم که هرروز یک سخن تازه و مهم را مینویسید و برای ما نشر میکنید.خداوند عمردراز نصیب تمام شما کند برادران و خواهران مفلحون.
السلام علیکم و رحمت الله محترم کاشفی
سپاس از دیدگاه تان ، مسروریم که نفع بردید ،
استاد عارفی با شکسته نفسی و اخلاص که دارند ، نمیخواهند که سوانح ایشان نشر گردد ، با سعی زیاد توانستیم که ایشان را قانع کنیم که حد اقل نام شان را ذکر کنیم وگرنه خود شان این را هم نمیخواستند .
.