سنتهای نماز
سنتهای نماز دو نوع هستند: قولی و فعلی
سنتهای قولی
1- دعای استفتاح
بهترین آن، دعایی است که ابوهریره(رض) روایت کرده و گفته است: پیامبر(صلى الله عليه وسلم) وقتی در نماز تکبیر (احرام) میگفت قبل از خواندن فاتحه لحظهای سکوت میکرد، گفتم ای رسول خدا، پدر و مادرم فدایت، در سکوتی که بین تکبیر و قرائت میکنی چه میگویی؟ پیامبر(صلى الله عليه وسلم) فرمود: میگویم: (اللهم باعد بینی وبین خطایای کما باعدت بین المشرق و المغرب، اللهم نقنی من خطایای کما ینقی الثوب الأبیض من الدنس، اللهم اغسلنی من خطایای بالثلج و الماء و البرد) [1] «خداوندا! بین من و خطاهایم فاصله بیانداز همچنانکه بین مشرق ومغرب فاصله انداختنی، خداوندا! مرا از گناهانم پاک کن همچنانکه لباس سفید از چرک و آلودگی پاک میشود، خداوندا! مرا از خطاهایم با برف و آب و تگرک بشوی».
2- استعاذه (پناه بردن به خدا از شیطان)
خداوند متعال میفرماید:
(فَإذَا قَرَأتَ القُرآنَ فَاستَعِذْ بِاللهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ ) (نحل: 98)
«هنگامی که خواستی قرآن بخوانی از وسوسههای شیطان مطرود به خدا پناه ببر».
ابوسعید خدری از پیامبر(صلى الله عليه وسلم) روایت کرده که: (أنه کان إذا قام إلی الصلاة استفتح ثم یقول أعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم من همزه و نفخه و نفثه)[2] «هنگامی که پیامبر(صلى الله عليه وسلم) میخواست نماز بخواند دعای استفتاح رامیخواند، سپس میفرمود: أعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم، من همزه و نفخه و نفثه، یعنی به خدای شنوا و آگاه پناه میبرم از شیطان رانده شده، از جنون، کبر، و شعر او».
3- گفتن آمین
از وائل بن حجر روایت است: (کان رسول الله(صلى الله عليه وسلم) إذا قرأ ولا الضالین قال آمین و رفع بها صوته)[3] «پیامبر(صلى الله عليه وسلم) وقتی که ولاالضالین را میخواند، با صدای بلند میگفت: آمین» و از ابوهریره روایت است که پیامبر(صلى الله عليه وسلم) فرمود: (إذا أمن الإمام فأمنوا، فإن من وافق تأمینه تأمین الملائکة غفرله ما تقدم من ذنبه)[4] «وقتی امام آمین گفت شما هم آمین بگویید چون کسی که آمین گفتنش همزمان با آمین گفتن ملائکه باشد گناهان (صغیره) پیشینش بخشوده میشود».
4- قرائت بعد از فاتحه
از ابوقتاده روایت است: (کان النبی(صلى الله عليه وسلم) یقرأ فی الرکعتین الأولین من صلاة الظهر بفاتحة الکاب و سورتین، یطول فی الأولی و یقصر فی الثانیة، و یسمع الآیة أحیانا، و کان یقرأ فی العصر بفاتحة الکتاب و سورتین، و کان یطول فی الرکعة الأولی من صلاة الصبح و یقصر فی الثانیة)[5] «پیامبر(صلى الله عليه وسلم) در دو رکعت اول نماز ظهر فاتحه و دو سوره میخواند که رکعت اول را طولانی و دومی را کوتاهتر میکرد، و گاهی آیه را طوری میخواند که ما آن را میشنیدیم. و در نماز عصر فاتحه و دو سوره را قرائت میکرد، و رکعت اول نماز صبح را طولانی و رکعت دوم را کوتاهتر میخواند».
از ابوقتاده روایت است: (کان النبی(صلى الله عليه وسلم) یقرأ فی الرکعتین الأولیین من الظهر و العصر بفاتحة الکتاب و سورة، و یسمعنا الآیة أحیانا، و یقرأ فی الرکعتین الأخریین بفاتحة الکتاب)[6] «پیامبر(صلى الله عليه وسلم) در دو رکعت اول نماز ظهر و عصر فاتحه و سورهای را میخواند و گاهی آیه را طوری تلاوت میکرد که آن را میشنیدیم، و در دو رکعت آخر فاتحه را میخواند».
بعضی اوقات قرائت (سوره) در دو رکعت آخر سنت است؛ به دلیل حدیث أبوسعید: (أن النبی(صلى الله عليه وسلم) کان یقرأ فی صلاة الظهر فی الرکعتین الأولیین فی کل رکعة قدر ثلاثین آیة، وفی الأخریین قدر خمس عشر آیة، أو قال نصف ذلک، و فی العصر فی الرکعتین الأولیین فی کل رکعة قدر قراءة خمس عشر آیة، و فی الأخریین قدر نصف ذلک)[7] «پیامبر(صلى الله عليه وسلم) در دو رکعت اول نماز ظهر در هر رکعت به اندازه سی آیه، و در دو رکعت آخر به اندازه پانزده آیه یا گفت نصف آن و در نماز عصر در دو رکعت اول در هر رکعت به اندازه پانزده آیه و در دو رکعت آخر به اندازه نصف آن قرائت میکرد».
سنت است که قرائت در نماز صبح و دو رکعت اول نماز مغرب و عشاء، جهری و در نماز ظهر و عصر و رکعت سوم مغرب و دو رکعت آخر عشاء سری باشد.
5- تسبیح در رکوع و سجود
از حذیفه روایت است: (صلیت مع النبی(صلى الله عليه وسلم) فکان یقول فی رکوعه: سبحان ربی العظیم، و فی سجوده: سبحان ربی الأعلی)[8] «با پیامبر(صلى الله عليه وسلم) نماز خواندم، در رکوعش میفرمود: سبحان ربی العظیم و در سجودش میفرمود: سبحان ربی الأعلی».
از عتبه بن عامر روایت است: (کان رسول الله(صلى الله عليه وسلم) إذا رکع قال: سبحان ربی العظیم و بحمده، ثلاثا، و إذا سجد قال: سبحان ربی الأعلی و بحمده ثلاثا)[9] «پیامبر(صلى الله عليه وسلم) وقتی به رکوع میرفت سه بار میفرمود: سبحان ربی العظیم و بحمده و وقتی که به سجده میرفت سه بار میفرمود: سبحان ربی الأعلی و بحمده».
6- اضافه کردن یکی از دعاهای زیر، در اعتدال بعد از رکوع، و بعد از گفتن «ربنا و لک الحمد»:
(ملء السماوات و ملء الأرض و ملء ما بینهما، وملء ما شئت من شیء بعد)[10] «(این حمد) به پُری آسمانها و زمین و آنچه بین آن دو است و به پُری چیزی که بعد از آنها میخواهی».
اگر خواست به همین دعای اضافی اکتفا کند و اگر خواست آن را با دعای زیر کامل نماید: (أهل الثناء والمجد، أحق ما قال العبد، و کلنا لک عبد، لامانع لما أعطیت، ولامعطی لما منعت ولاینفع ذا الجد منک الجد)[11] «(خداوندا) تو لایق ثنا و بزرگی هستی، تو شایستهتر از آن هستی که بنده میگوید و همهی ما بنده تو هستیم، آنچه تو عطا میکنی هیچ مانعی برای آن نیست و آنچه را تو منع میکنی هیچ عطا کنندهای برای آن نیست، مال و دارایی نفعی نمیرساند آنکه نفع میرساند فضل و رحمت تو است».
(ربنا و لک الحمد حمدا کثیرا طیبا مبارکا علیه، کما یحب ربنا و یرضی)[12]«پروردگارا! ستایش فقط لایق تو است، ستایشی زیاد، خوب و مبارک، آنطوریکه پروردگارمان دوست دارد و به آن راضی میشود».
7- دعای بین دو سجده
از حذیفه روایت است: (أن النبی(صلى الله عليه وسلم) کان یقول بین السجدتین: رب اغفرلی، رب اغفرلی)[13] «پیامبر(صلى الله عليه وسلم) بین دوسجده میفرمود: (رب اغفرلی، رب اغفرلی)، پروردگارا مرا ببخش، پروردگارا مرا ببخش».
از ابن عباس روایت است: (أن النبی(صلى الله عليه وسلم) کان یقول بین السجدتین: اللهم اغفرلی و ارحمنی واجبرنی و اهدنی و ارزقنی)[14] «پیامبر(صلى الله عليه وسلم) بین دو سجده میفرمود: اللهم اغفرلی و ارحمنی و اجبرنی و اهدنی و ارزقنی: خدوندا مرا ببخش و به من رحم کن و بینیازم کن و هدایتم ده و روزیم رسان».
8- صلوات فرستادن بر پیامبر(صلى الله عليه وسلم) بعد از تشهد اول؛ چراکه پیامبر(صلى الله عليه وسلم) این کار را کرده است
از عایشه آمده که گفت: (کنا نعد لرسول الله(صلى الله عليه وسلم) سواکه و طهوره، فیبعثه الله فیما شاء أن یبعثه من اللیل، فیتسوک و یتوضا، ثم یصلی تسع رکعات لایجلس فیهن إلا عند الثامنة، فیدعو ربه و یصلی علی نبیه، ثم ینهض و لا یسلم، ثم یصلی التاسعة، فیقعد، ثم یحمد ربه و یصلی علی نبیه(صلى الله عليه وسلم) و یدعو، ثم یسلم …)[15] «ما سواک و آب وضوی پیامبر(صلى الله عليه وسلم) را برایش آماده میکردیم و خداوند در هر قسمتی از شب که میخواست او را بیدار میکرد، سواک میزد و وضو میگرفت، سپس نُه رکعت نماز میخواند و تنها در رکعت هشتم مینشست و دعا میکرد و بر پیامبرش صلوات میفرستاد، آنگاه سلام نمیداد و بلند میشد، و رکعت نُهم را میخواند و مینشست و پروردگارش را حمد میکرد و بر پیامبر صلوات میفرستاد و دعا میکرد و بعد از آن سلام میداد…».
9- دعای بعد از تشهد اول و دوم فرقی ندارد
دعای بعد از تشهد اول: از ابن مسعود روایت است که گفت: پیامبر(صلى الله عليه وسلم) فرمود: هرگاه بعد از دو رکعت نشستید بگویید: (التحیات لله و الصلوات و الطیبات، السلام علیک أیها النبی و رحمة الله و برکاتة، السلام علینا و علی عباد الله الصالحین، أشهد أن لا إله إلا الله و أشهد أن محمدا عبده و رسوله، ثم لیتخیر أحدکم من الدعاء أعجبه إلیه فلیدع ربه عزوجل)[16] «هر لفظی که بر سلام و ملک و بقاء دلالت کند فقط شایسته خداوند متعال است، و هر دعایی که با آن تعظیم خداوند متعال مقصود باشد فقط لایق خدا است، سلام و رحمت و برکات خدا بر شما ای پیامبر خدا، سلام بر ما و بندگان صالح خدا، شهادت میدهم که هیچ معبود بر حقی غیر از خدا نیست و شهادت میدهم که محمد بنده و فرستاده اوست. سپس هر دعایی را که دوست دارد اختیار کند و با آن خدای عزوجل را بخواند».
دعای بعد از تشهد دوم: از ابوهریره روایت است که پیامبر(صلى الله عليه وسلم) فرمود: (إذا فرغ أحدکم من التشهد الآخر فلیتعوذ بالله من أربع، من عذاب جهنم، و من عذاب القبر و من فقتنة المحیا و الممات، و من شر المسیح الدجال)[17] «هرگاه یکی از شما تشهد آخر را خواند از چهار چیز به خدا پناه ببرد، از عذاب جهنم، و از عذاب قبر، و از فتنه زندگی و مرگ و از شر مسیح دجال».
10- سلام دوم (سلام به سمت چپ)
پیامبر(صلى الله عليه وسلم) دو سلام میداد: همچنانکه از ابن مسعود روایت است: (أن النبی(صلى الله عليه وسلم) کان یسلم عن یمینه و عن یساره السلام علیکم و رحمة الله، و السلام علیکم و رحمة الله، حتی یری بیاض خده)[18] «پیامبر(صلى الله عليه وسلم) به طرف راست و چپش سلام میداد و میفرمود: السلام عیکم و رحمة الله، السلام علیکم و رحمة الله بطوریکه سفیدی گونهاش نمایان میشد». و بعضی اوقات به یک سلام بسنده میکرد، همچنانکه از عایشه روایت است که: (أن النبی(صلى الله عليه وسلم) کان یسلم فی الصلاة تسلیمة واحدة تلقاء وجهه، یمیل إلی الشق الأیمن شیئا)[19] «پیامبر(صلى الله عليه وسلم) در نماز یک سلام روبرویش میداد و رویش را کمی به طرف راستش مایل میکرد».
سنتهای فعلی
1- بالا بردن دستها هنگام تکبیره الإحرام، و هنگام رکوع و بلند شدن از رکوع و بلند شدن از تشهد اول
از ابن عمر روایت است: (أن رسول الله(صلى الله عليه وسلم) کان یرفع یدیه حذو منکبیه إذا افتتح الصلاة، و إذا کبر للرکوع، و إذا رفع رأسه من الرکوع رفعهما کذلک أیضا)[20] «پیامبر(صلى الله عليه وسلم) وقتی شروع به نماز میکرد دستهایش را تا مقابل شانههایش بلند میکرد،و هنگام تکبیر گفتن برای رکوع و بلند شدن از آن نیز همین کار را انجام میداد».
از نافع روایت است: (أن ابن عمر کان إذا دخل فی الصلاة کبر و رفع یدیه، و إذا رکع رفع یدیه و إذا قال سمع الله لمن حمده رفع یدیه، و إذا قام من الرکعتین رفع یدیه و رفع ذلک إلی النبی(صلى الله عليه وسلم))[21] «ابن عمر وقتی که شروع به نماز میکرد الله اکبر میگفت و دستهایش را بلند میکرد و وقتی که به رکوع میرفت دستهایش را بلند میکرد و وقتی که میگفت سمع الله لمن حمده نیز دستهایش را بلند میکرد، و وقتی که از دورکعت (برای رکعت سوم) بلند میشد، دستهایش را بلند میکرد؛ ابن عمر این (حدیث) را به پیامبر(صلى الله عليه وسلم) نسبت داده است».
سنت است گاهی در هر پایین رفتن و بالا آمدن نماز، دو دست بلند کرده شود؛ به دلیل حدیث مالک بن حویرث: (أنه رأی النبی(صلى الله عليه وسلم) رفع یدیه فی صلاته، و إذا رکع، و إذا رفع رأسه من الرکوع، و إذا سجد، و إذا رفع رأسه من السجود، حتی یحاذی بهما فروع أذنیه)[22] «پیامبر(صلى الله عليه وسلم) را در نماز دیدم هنگامی که به رکوع میرفت و نیز سرش را از رکوع بلند میکرد و نیز به سجده میرفت و سرش را از سجده بلند میکرد، دستهایش را بالا میبرد بطوریکه آنها را در کنار گوشهایش قرار میداد».
2- قرار دادن دست راست روی دست چپ روی سینه
از سهل بن سعد روایت است: (کان الناس یؤمرون أن یضع الرجل الید الیمنی علی ذراعه الیسری فی الصلاة) «مردم امر میشدند به اینکه در نماز دست راستشان را روی ساعد چپشان قرار دهند»ابوحازم گفت: یقین دارم که سهل این دستور را به پیامبر(صلى الله عليه وسلم) نسبت میداد.[23]
از وائل بن حجر روایت است: (صلیت مع رسول الله(صلى الله عليه وسلم) و وضع یده الیمنی علی یده الیسری علی صدره)[24] «با پیامبر(صلى الله عليه وسلم) نماز خواندم، (دیدم) دست راستش را بر روی دست چپش، روی سینهاش قرار داد».
3- نگاه کردن به محل سجده
از عایشه(رض) روایت است: (لما دخل رسول الله(صلى الله عليه وسلم) الکعبة ماخلف بصره موضع سجوده حتی خرج منها)[25] «وقتی پیامبر(صلى الله عليه وسلم) وارد کعبه شد نگاهش از محل سجدهگاهش تجاوز نکرد تا از آن بیرون شد».
4- انجام دادن اعمال مذکور در احادیث زیر رکوع
از عایشه روایت است: (کان رسول الله(صلى الله عليه وسلم) إذا رکع لم یشخص رأسه و لم یصوبه ولکن بین ذلک)[26] «پیامبر(صلى الله عليه وسلم) وقتی به رکوع میرفت سرش را نه بلند میکرد و نه به زیر میافکند بلکه در حدی وسط قرار میداد». و از ابوحمید در توصیف نماز پیامبر(صلى الله عليه وسلم) روایت است: (وإذا رکع أمکن یدیه من رکبتیه ثم هصر ظهره)[27] «وقتی که به رکوع میرفت، با دستهایش زانوهایش را محکم میگرفت و سپس پشتش را خم میکرد».
از وائل بن حجر روایت است: (أن النبی(صلى الله عليه وسلم) کان إذا رکع فرج أصابعه)[28] «پیامبر(صلى الله عليه وسلم) وقتی به رکوع میرفت انگشتانش را از هم باز میکرد».
از ابوحمید روایت است: (أن رسول الله(صلى الله عليه وسلم) رکع فوضع یدیه علی رکبتیه کأنه قابض علیهما، و وتر یدیه فنحاهما عن جنبیه)[29] «پیامبر(صلى الله عليه وسلم) به رکوع میرفت و دو دستش را روی دو زانویش قرار میداد مانند اینکه آنها را گرفته باشد و دو دستش را خم و از دو پهلویش دور میکرد».
5- بر زمین گذاشتن دستها قبل از زانوها هنگام رفتن به سجده
از ابوهریره روایت است که پیامبر(صلى الله عليه وسلم) فرمود: (إذا سجد أحدکم فلا یبرک کما یبرک البعیر و لیضع یدیه قبل رکبتیه)[30] «هرگاه یکی از شما به سجده میرود همچون شتر زانو نزند بلکه دستهایش را قبل از زانوهایش (روی زمین) بگذارد».
6- انجام دادن حالات مذکور در احادیث زیر هنگام سجده
از ابوحمید در توصیف نماز پیامبر(صلى الله عليه وسلم) روایت است: (فإذا سجد وضع یدیه غیرمفترش و لاقابضهما واستقبل بأطراف أصابع رجلیه القبلة)[31] «وقتی که به سجده میرفت، دستهایش را روی زمین میگذاشت بدون اینکه آنها را بر زمین پهن یا به پهلوها جمع کند. و نوک انگشتان پایش را رو به قبله میکرد».
از براء روایت است که پیامبر(صلى الله عليه وسلم) فرمود: (إذا سجدت فضع کفیک و ارفع مرفقیک)[32] «هرگاه به سجده رفتی، دو کف دستت را (روی زمین) قرار بده و آرنجهایت را از زمین بلند کن».
از عبدالله بن مالک ابن بحینه روایت است که: (أن النبی(صلى الله عليه وسلم) کان إذا صلی فرج بین یدیه حتی یبدو بیاض إبطیه)[33] «پیامبر(صلى الله عليه وسلم) وقتی که نماز میخواند بین دستها با پهلوهایش فاصله میانداخت به اندازهای که سفیدی زیر بغلش نمایان میشد».
از عایشه روایت است: (فقدت رسول الله(صلى الله عليه وسلم) و کان معی علی فراشی فوجدته ساجدا راصا عقبیه مستقبلا بأطراف أصابعه القبلة)[34] «پیامبر(صلى الله عليه وسلم) در بسترم بود، (شبانگاه) دیدم در بستر نیست، (دنبالش گشتم) او را در حال سجده یافتم که پاشنه پاهایش را به هم چسبانده و نوک انگشتان پاهایش را رو به قبله کرده بود».
از وائل بن حجر روایت است: (أتیت المدینه فقلت: لانظزن إلی صلاة رسول الله(صلى الله عليه وسلم) فذکر بعض الحدیث و قال: ثم هوی، فسجد، فصار رأسه بین کفیه)[35] «به مدینه آمدم و گفتم حتماً به نماز پیامبر(صلى الله عليه وسلم) نگاه میکنم، (وائل) قسمتی از حدیث را ذکر کرد و گفت: سپس پیامبر(صلى الله عليه وسلم) فرود آمد و به سجده رفت و سرش را بین دو کف دستش قرار داد».
از وائل بن حجر روایت است: (أن النبی(صلى الله عليه وسلم) إذا سجد ضم أصابعه)[36] «پیامبر(صلى الله عليه وسلم) وقتی که به سجده میرفت انگشتانش را به هم میچسباند».
از براء روایت است: (کان رسول الله(صلى الله عليه وسلم) إذا سجد فوضع یدیه بالأرض استقبل بکفیه و أصابعه القبلة)[37] «پیامبر(صلى الله عليه وسلم) وقتی که به سجده میرفت و دستهایش را روی زمین قرار میداد، دوکف دست و انگشتانش را رو به قبله میکرد».
7- نشستن بین دو سجده به حالتی که در احادیث زیر میآید
از عایشه روایت است: (وکان یفرش رجله الیسری و ینصب رجله الیمنی)[38] «پیامبر(صلى الله عليه وسلم) پای چپش را پهن و پای راستش را (روی زمین) نصب میکرد».
از ابن عمر روایت است: (من سنة الصلاة أن تنصب القدم الیمنی، و استقباله بأصابعها القبلة، و الجلوس علی الیسری)[39] «نصب نمودن پای راست و رو به قبله نمودن انگشتان آن و نشستن بر پای چپ از سنتهای نماز است».
از طاوس روایت است: (قلنا لابن عباس فی الإقعاء علی القدمین، فقال: هی السنة، فقلنا له إنا لنراه جفاء بالرجل، فقال ابن عباس: بل هی سنة نبیک(صلى الله عليه وسلم)).[40]
«از ابن عباس درباره إقعاء (نصب پاها و نشستن روی پاشنهها) سؤال کردیم گفت: سنت است به او گفتمیم، این کار جفا به پا است. ابن عباس گفت: نه، بلکه آن سنت پیامبر شما(صلى الله عليه وسلم) است».
8- برای یک لحظه نشستن بعد از سجدة دوم (در رکعت اول و سوم)
از ابوقلابه روایت است: مالک بن حویرث لیثی به ما خبر داد: (أنه رأی النبی(صلى الله عليه وسلم) یصلی، فإذا کان فی وتر من صلاته لم ینهض حتی یستوی قاعدا)[41] «پیامبر(صلى الله عليه وسلم) را دیدم که نماز میخواند، و هنگام خواندن رکعات فرد نمازش تا به صورت کامل نمینشست، بلند نمیشد».
9- تکیه زدن بر زمین هنگام بلند شدن برای رکعت بعدی
ایوب از ابوقلابه روایت نموده: (جاءنا مالک بن الحویرث فصلی بنا فی مسجدنا هذا، فقال: أنی لأصلی بکم و ما أرید الصلاة، ولکن أرید أن أریکم کیف رأیت النبی(صلى الله عليه وسلم) یصلی. قال أیوب: فقلت لأبی قلابة و یکف کانت صلاته؟ قال مثل صلاة شیخنا هذا – یعنی عمرو بن سلمة. قال أیوب: وکان ذلک الشیخ یتم التکبیر، و إذا رفع رأسه عن السجدة الثانیة جلس و اعتمد علی الأرض ثم قام)[42] «مالک بن حویرث نزد ما آمد و در این مسجدمان پیشنماز ما شد و گفت: من برای شما نماز میخوانم و منظورم نماز نیست بلکه میخواهم به شما نشان دهم چگونه پیامبر(صلى الله عليه وسلم) را دیدم نماز میخواند، ایوب گفت: به ابوقلابه گفتم: نمازش چگونه بود؟ گفت: مانند این نماز شیخ ما – یعنی عمرو بن سلمه – ایوب گفت: و آن شیخ، الله أکبر را میگفت و وقتی که سرش را از سجده دوم بلند میکرد مینشست سپس با تکیه بر زمین بلند میشد».
10- نشستن در دو تشهد به صورتی باشد که در این احادیث میآید
از ابوحمید در توصیف نماز پیامبر(صلى الله عليه وسلم) روایت است: (فإذا جلس فی الرکعتین جلس علی رجله الیسری و نصب الیمنی، و إذا جلس فی الرکعة الآخرة قدم رجله الیسری و نصب الأخری و قعد علی مقعدته)[43]. «وقتی بعد از رکعت دوم مینشست روی پای چپش مینشست و پای راستش را نصب میکرد و وقتی در رکعت آخر مینشست پای چپش را زیر پای راستش میبرد و پای راستش را نصب میکرد و روی نشیمنگاهش مینشست».
از ابن عمر روایت است: (أن رسول الله(صلى الله عليه وسلم) کان إذا جلس فی الصلاة وضع کفه الیمنی علی فخذه الیمنی و قبض أصابعه کلها و أشار بأصبعه التی تلی الإبهام، و وضع کفه الیسری علی فخذه الیسری)[44] «پیامبر(صلى الله عليه وسلم) وقتی در نماز مینشست کف دست راستش را روی ران راستش قرار میداد و تمام انگشتانش را میبست و با انگشت سبابه اشاره میکرد و کف دست چپش را روی ران چپش قرار میداد».
از نافع روایت است: (کان عبدالله بن عمر رضی الله عنهما إذا جلس فی الصلاة وضع یدیه علی رکبتیه و أشار بأصبعه و أتبعها بصره ثم قال: قال رسول الله(صلى الله عليه وسلم) «لهی أشد علی الشیطان من الحدید یعنی السبابة)[45] «عبدالله بن عمر رضی الله عنهما وقتی در نماز مینشست دو دستش را روی دو زانویش قرار میداد و با انگشتش اشاره میکرد و به آن نگاه میکرد، سپس گفت پیامبر(صلى الله عليه وسلم) فرمود: این انگشت سبابه برای شیطان از آهن سختتر است».
اذکار و دعاهای مشروع بعد از نماز
1- از ثوبان روایت است: پیامبر(صلى الله عليه وسلم) وقتی سلام نماز را میداد سه بار استغفار میکرد و میفرمود: (اللهم أنت السلام و منک السلام تبارکت یا ذا الجلال و الإکرام) «خداوندا! تو سلام هستی و سلامتی از طرف توست. خیرهایت فراوانند ای صاحب شکوه و بزرگواری».
ولید گفت ک به اوزاعی گفتم استغفار چگونه است؟ گفت: میگویی: أستغفر الله، أستغفرالله.[46]
2- از ابوزبیر روایت است: ابن زبیر بعد از هر نمازی که سلام میداد میگفت: (لا إله إلا الله وحده لا شریک له، له الملک و له الحمد و هو علی کل شیی قدیر لاحول و لا قوة إلا بالله لا إله إلا الله، ولانعبد إلا إیاه له النعمة وله الفضل و له الثناء الحسن، لا إله إلا الله مخلصین له الدین ولو کره الکافرون) «هیچ معبود بر حقی غیراز خدا نیست، یکتای بدون شریک است، ملک و ستایش برای اوست و او بر هر چیزی توانا است. هیچ حرکت و قوتی نیست مگر به مشیت الله، هیچ معبود بر حقی غیر از الله نیست، تنها او را عبادت میکنیم، نعمت و فضل و ستایش نیکو برای اوست، هیچ معبود بر حقی غیر از الله نیست، عبادتمان خالصانه برای اوست گرچه کافران دوست نداشته باشند» و (ابن زبیر) گفت: پیامبر(صلى الله عليه وسلم) این ادعیه را بعد از هر نمازی میخواند.[47]
3- از وراد مولای مغیره بن شعبه روایت است: مغیره بن شعبه به معاویه نوشت که: هرگاه نماز پیامبر(صلى الله عليه وسلم) تمام میشد و سلام میداد و میفرمود: (لا إله إلا الله وحده لا شریک له، له الملک و له الحمد و هو علی کل شیء قدیر اللهم لامانع لما أعطیت و لامعطی لما منعت و لاینفع ذالجد منک الجد)[48] «هیچ معبود بر حقی غیر از خدا نیست، تنها است و هیچ شریکی برای او نیست ملک و ستایش برای او است و او بر هر چیزی توانا است خداوندا آنچه تو عطا میکنی هیچ مانعی برای آن نیست و آنچه را تو منع میکنی هیچ عطاکنندهای برای آن نیست و مال و دارایی نفعی نمیرساند آنکه نفع میرساند تویی».
4- از کعب بن عجره روایت است که پیامبر(صلى الله عليه وسلم) فرمود: (معقبات لایخیب قائلهن – أو فاعلهن -: ثلاث و ثلاثون تسبیحة، و ثلاث و ثلاثون تحمیدة، و أربع و ثلاثون تکبیرة، فی دبر کل صلاة)[49] «پس از هر نمازی اذکاری وجود دارند که گوینده یا انجام دهنده آنها هیچ وقت ناکام نمیماند، سی و سه بار سبحان الله گفتن، سی و سه بار الحمدلله گفتن و سی و چهار بار الله أکبر گفتن».
از ابوهریره روایت است: پیامبر(صلى الله عليه وسلم) فرمود: (من سبح الله فی دبر کل صلاة ثلاثا و ثلاثین و حمدالله ثلاثا و ثلاثین، و کبر الله ثلاثاً و ثلاثین، فتلک تسعه و تسعون، و قال تمام المئة: لا إله إلا الله وحده لا شریک له، له الملک و له الحمد، و هو علی کل شیی قدیر غفرت خطایاه و إن کانت مثل زبد البحر)[50] «کسی که بعد از هر نماز سی و سه بار سبحان الله، سی و سه بار الحمدلله و سی و سه بار الله أکبر بگوید – این نود و نه – و صدا را با لا إله إلا الله وحده لا شریک له له الملک و له الحمد و هو علی کل شیی قدیر کامل کند گناهانش بخشوده میشود اگرچه مانند کف دریا (زیاد) باشد».
5- از معاذ بن جبل روایت است: روزی پیامبر(صلى الله عليه وسلم) دستم را گرفت و به من فرمود: (یا معاذ والله إنی لأحبک، فقلت: بأبی أنت و أمی، والله إنی لأحبک. قال: یا معاذ إنی أوصیک لاتدعن أن تقول دبر کل صلاة: اللهم أعنی علی ذکرک وشکرک و حسن عبادتک)[51] (ای معاذ به خدا قسم من ترا دوست دارم؛ گفتم: پدرم و مادرم فدایت به خدا قسم من هم تو را دوست دارم، فرمود: ای معاذ! به تو وصیت میکنم که بعد از هر نمازی این دعا را ترک نکن: اللهم أعنی علی ذکرک و شکرک و حسن عبادتک، خداوندا! مرا بر ذکر و شکر نعمتها و خوب انجام دادن عبادتت یاری فرما».
6- از ابو أمامه روایت است که پیامبر(صلى الله عليه وسلم) فرمود: (من قرأ آیة الکرسی دبر کل صلاة مکتوبة لم یمنعه من دخول الجنة إلا أن یموت)[52] «هرکس بعد از هر نماز فرضی آیة الکرسی را بخواند تنها زنده بودنش مانع رفتن او به بهشت میشود (پس از مرگ به بهشت میرود)». و محمد بن ابراهیم در روایتش (قل هو الله أحد) را هم اضافه کرده است.
7- از عقبه بن عامر روایت است: (أمرنی رسول الله(صلى الله عليه وسلم) أن أقرأ بالمعوذات دبر کل صلاة)[53] «پیامبر(صلى الله عليه وسلم) به من امر کرد که بعد از هر نمازی «معوذتین» (سوره ناس و فلق) را بخوانم».
8- از ام سلمه روایت است: پیامبر(صلى الله عليه وسلم) بعد از سلام دادن نماز صبح میفرمود: (اللهم إنی أسألک علما نافعا و رزقا طیبا و عملا متقبلا)[54] «خدایا از تو علمی نافع و رزقی پاک و عملی قبول شده را طلب میکنم».
[1]) متفق علیه : خ (744/277/2)، م (598/419/1)، جه (805/264/1)، د (766/485/2).
[2]) صحیح : [الارواء 342]، د (760/476/2)، ت (242/153/1).
[3]) صحیح : [صفة الصلاة 82]، د(920/205/3)، ت (248/157/1).
[4]) متفق علیه : م (410/307/1)، خ (780/262/2)، نس (144/2)، د (924/211/3)، ت (250/158/1)، جع (851/277/1).
[5]) صحیح : [ص. نس 932]، خ (759/243/2).
[6]) صحیح : [مختصر م 286]، م (421/155/331/1).
[7]) صحیح : [مختصر م 287]، م (452 – 157 -/334/1).
[8]) صحیح : [ص. نس 1001]، نس (190/2)، د (857/123/3)، ت (261/164/1).
[9]) صحیح : [صفه الصلاه 127]، د (856/121/3)، هق (86/2).
[10]) صحیح : [مختصر م 296]، م (478 و 477/347/1)، د (832/82/3)، نس (199/2).
[11]) صحیح : [مختصر م 296]، م (478 و 477/347/1)، د (832/82/3)، نس (199/2).
[12]) صحیح : [صفة الصلاة 119].
[13]) صحیح : [ص. جه 731]، جه (897/289/1).
[14]) صحیح : [ص. جه 731]، ت (283/175/1)، د (835/87/3)، جه (898/290/1)، ملاحظه : در روایت ابوداود «وعافنی» به جای «واجبرنی» و در روایت ابن ماجه «وارفعنی» به جای «واهدنی» آ»ده است و مستحب است که هر دو با هم گفته شوند (و عافنی و ارفعنی).
[15]) صحیح : [مختصر م 390] م (746/512/1).
[16]) تخریج در ص (110).
[17]) صحیح : [مختصر م 306]، [ص. جه 741]، م (588/412/1)، د (968/273/3)، جه (909/294/1).
[18]) صحیح : [ص. د 877]، د (983/288/3)، نس (62/3)، جه (914/296/1)، ت (294/181/1)، ترمذی این حدیث را بدون جمله آخر «حتی یری بیاض خده» روایت کرده است.
[19]) صحیح : [ص. ت 242]، ت (295/182/1).
[20]) متفق علیه : خ (735/218/2)، م (390-22-/292/1)، ت (255/161/1)، نس (122/2).
[21]) صحیح : [ص. د 663]، خ (739/22/2)، د (727/4396/3).
[22]) صحیح : [ص. نس 1040]، نس (206/2)، أ (493/167/3).
[23]) صحیح : [مختصر خ 402]، خ (740/224/2)، ما (376/111).
[24]) صحیح : [الإرواء 352]، خز (479/243/1).
[25]) صحیح : [صفة الصلاة 69]، کم (479/1).
[26]) صحیح : [صفة الصلاة 111]، م (498/357/1)، د (768/489/2).
[27]) صحیح : [صفة الصلاة 110]، خ (828/305/2)، د (717/427/2).
[28]) صحیح : [صفة الصلاة 110]، خز (594/301/1).
[29]) صحیح : [ص. د 214]، د (720/429/2)، ت (259/163/1).
[30]) صحیح : [ص. د 746]، د (825/70/3)، نس (207/2)، أ (656/276/3).
[31]) صحیح : [ص. د 672]، د (828/305/2)، د (718/427/2).
[32]) صحیح : [صفة الصلاة 126]، م (494/356/1).
[33]) متفق علیه : خ (807/294/2)، م (495/356/1)، نس (212/2).
[34]) صحیح : [صفة الصلاة 126]، خز (654/328/1)، هق (116/2).
[35]) اسناد آن صحیح است : خز (641/323/1).
[36]) صحیح : [صفة الصلاة 123]، خز (642/324/1)، هق (112/2).
[37]) اسنا آن صحیح است : [صفة الصلاة 123]، هق (113/2).
[38]) صحیح : [مختصر م 302]، م (498/357/1)، د (768/489/2).
[39]) صحیح : [ص. نس 1109]، نس (236/2).
[40]) صحیح : [مختصر م 303، م (536/380/1)، د (830/79/3)، ت (282/175/1).
[41]) صحیح : [مختصر خ 437]، خ (823/302/2)، د (829/78/3).
[42]) صحیح : [مختصر خ 437]، خ (824/303/2)، هق (123/2)، فع (116/1) امام شافعی میگوید : ما هم به این حدیث عمل میکنیم و به کسی که از سجده یا جلوس در نماز بلند میشود میگوییم که هنگام بلند شدن هر دو دستش بر زمین تکیه کند تا از سنت پیروی کرده باشد چون این عمل به تواضع نزدیکتر است و نمازگزار را در ادای نمازش بهتر یاری میکند و بهتر به اوکمک میکند تا به جلو نیافتد واحتمال افتادنش کم باشد و هر برخاستنی غیر از این را مکروه میدانم و با ترک این هیئت اعاده نماز لازم نیست و سجده سهو هم نمیخواهد. الأم (117/1).
[43]) صحیح : [ختصر خ 448]، خ (828/305/2).
[44]) صحیح : [ص. د 851]، م (580 – 116 – 408/1)، د (972/277/3).
[45]) حسن : [صفة الصلاة 140]، أ (731/15/4).
[46]) صحیح : [ص. جه 756]، م (591/414/1)، ـ (299/184/11)، نس (68/3)، د (1499/377/4)، جه (928/300/1).
[47]) صحیح [ص. نس 1272]، م (594/415/1)، د (1493/372/4)، نس (70/3).
[48]) متفق علیه : خ (844/325/2)، م (593/414/1)، د (1491/371/4).
[49]) صحیح : [ص. نس 1278]، م (596/418/1)، ت (3473/144/5)، نس(75/3). ملاحظه : درباره تعداد این اذکار روایاتی آمده که در بعضی از آنها دَه دَه(أ) و در بعضی یازده یازده(ب) و در بعضی بیست و پنج(ج) آمده به اضافه لا اله الا الله در آخر». پس نمازگزار بایدهر بار یکی از این انواع أذکار را بخواند. أه – .
(أ) خ (6329/132/11)، (ب) م (595 – 143 – 417/1)، (ج) نس (76/3) [ص. نس 1279].
[50]) صحیح : [مختصر م 314]، م (597/418/1).
[51]) صحیح : [ص. ج 7669]، د (1508/384/4)، نس (53/3).
[52]) صحیح : [ص. ج 6464]، طب (7532/134/8).
[53]) صحیح : [ص. نس 1268]، د (1509/385/4)، نس (68/3).
[54]) صحیح : [ص. جه 753]، جه (925/298/1)، أ (776/55/4).