أذان
حکم أذان
اذان اعلام فرا رسیدن وقت نماز با الفاظی مخصوص است [1] و حکم آن واجب است.
از مالک بن حویرث روایت است: پیامبر(صلى الله عليه وسلم) فرمود: (إذا حضرت الصلاة فلیؤذن لکم أحدکم و لیؤمکم أکبرکم)[2] «هنگامی که وقت نماز فرا رسید یکی از شما أذان بگوید و بزرگترین شما امامت کند». پیامبر(صلى الله عليه وسلم) به گفتن اذان دستور داده است و امر همچنانکه معلوم است برای وجوب است.
از انس روایت است: (أن النبی(صلى الله عليه وسلم) کان إذا غزا بنا قوما لم یکن یغزو بنا حتی یصبح و ینظشر، فإن سمع أذانا کف عنهم، و إن لم یسمع أذانا أغار علیهم)[3] «هرگاه پیامبر(صلى الله عليه وسلم) با ما به جنگ قومی میرفت تا فرا رسیدن صبح نمیجنگید و نگاه میکرد اگر أذانی میشنید دست نگه میداشت و اگر أذانی نمیشنید بر آنها شبیخون میزد».
فضیلت أذان
از معاویه(رض) روایت است که پیامبر(صلى الله عليه وسلم) فرمود: (إن المؤذنین أطول الناس أعناقا یوم القیامة)[4] «همانا گردن مؤذدنان در روز قیامت از همهی مردم بلندتر است».
عبدالرحمن بن عبدالله بن عبدالرحمن بن أبی صعصعه انصاری مازنی از پدرش نقل کرده که ابوسعید خدری به او گفت: (إنی أراک تحب الغنمو البادیة، فإذا کنت فی غنمک أو بادیتک فأذنت بالصلاة فارفع صوتک بالنداء، فإنه لایسمع مدی صوت المؤذن جن و لاإنس ولا شی إلا شهد له یوم الیقامة قال أبوسعید: سمعته من رسول الله(صلى الله عليه وسلم))[5] «میبینم که گوسفند و صحرا را دوست داری پس هر وقت با گوسفندانت یا در صحرا بودی و برای نماز أذان گفتی، صدایت را بلند کن، زیرا که جن، انسان و هر چیز دیگری که صدای مؤذن را میشنود، در روز قیامت برای او گواهی میدهند، ابوسعید گفت این سخن را از پیامبر(صلى الله عليه وسلم) شنیدم».
روش أذان
عبدالله بن زید بن عبد ربه گوید: پیامبر(صلى الله عليه وسلم) خواست که (هنگام نماز) ناقوس زده شود اما به خاطر مشابهت با نصاری این کار را ناپسند میدانست، شبی در خواب دیدم که مردی به دورم میگشت، دو لباس سبز بر تن و ناقوسی در دست داشت به او گفتم ای بنده خدا آیا این ناقوس را میفروشی؟ گفت با آن چه کار داری؟ گفتم با آن مردم را به نماز فرا میخوانیم. گفت: آیا تو را به چیزی بهتر از آن راهنمایی نکنم؟ گفتم بله. گفت: بگو:
الله أکبر الله أکبر، الله أکبر الله أکبر، أشهد أن لا إله إلا الله، أشهد أن لا إله إلا الله، أشهد أن محمدا رسول الله، أشهد أن محمدا رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی الفلاح، الله اکبر، الله اکبر، لا إله إلا الله».
(عبدالله) گفت: سپس آن شخص اندکی درنگ کرد و گفت: اگر برای نماز اقامه کردی بگو: الله أکبر الله أکبر، أشهد أن لا إله إلا الله، أشهد أن محمد رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، قد قامت الصلاة، قد قامت الصلاة، الله أکبر، الله أکبر، لا إله إلا الله.
گوید: صبح وقتی بیدار شدم نزد رسول الله(صلى الله عليه وسلم) رفتم و آنچه را در خواب دیده بودم برایش بازگو کردم. پیامبر(صلى الله عليه وسلم) فرمود: (إن هذه الرویا حق إن شاء الله) «إن شاء الله این رؤیا (خواب) حق است». سپس دستور داد که اذان گفته شود، و از آن پس بلال مولای ابوبکر به همین صورت اذان میگفت.[6]
مستحب است که مؤذن دو الله اکبر را با یک نفس بگوید
از عمر بن خطاب(رض) روایت است که پیامبر(صلى الله عليه وسلم) فرمود:
(إذا قال المؤذن الله أکبر الله أکبر، فقال أحدکم: الله أکبر الله أکبر، ثم قال أشهد أن لا إله إلا الله، قال أشهد أن لا إله إلا الله … الحدیث)[7] «هرگاه مؤذن گفت الله أکبر الله أکبر و یکی از شما گفت الله أکبر الله أکبر (جواب او را داد) سپس (مؤذن) گفت أشهد أن لا إله إلا الله و (یکی از شما گفت: أشهد أن لا إله إلا الله…» این حدیث به طور آشکار دلالت میکند بر این که مؤذن دو تکبیر را با یک نفس بخواند و شنودهی أذان هم به همان صورت پاسخ بدهد.[8]
مستحب بودن ترجیح
ترجیع: عبارت است از دو بار تکرار شهادتین با صدای بلند پس از دوبار گفتن آن با صدای آهسته[9]. از ابومحذوره(رض) روایت است که پیامبر(صلى الله عليه وسلم) این أذان را به او یاد داد: (الله أکبر، الله أکبر، أشهد أن لا إله إلا الله، أشهد أن لا إله إلا الله، أشهد أن محمدا رسول الله، أشهد أن محمدا رسول الله سپس دوباره بگوید: أشهد أن لا إله إلا الله، أشهد أن لا إله إلا الله، أشهد أن محمداً رسول الله، أشهد أن محمداً رسول الله، حی علی الصلاة دوبار، حی علی الفلاح دوبار، الله أکبر، الله أکبر، لا ذله إلا الله).[10]
تثویب (گفتن الصلاه خیر من النوم) در اولین اذان صبح
از ابومحذوره روایت است که پیامبر(صلى الله عليه وسلم) أذان رابه او آموزش داد و در آن آمده:
حی علی الفلاح، حی علی الفلاح، الصلاة خیر من النوم،الصلاة خیر من النوم، (این جمله) در اذان اول صبح (گفته شود)، الله أکبر، الله أکبر، لا إله إلا الله).[11]
امیر صنعانی در «سبل السلام» (120/1) از ابن رسلان نقل کرده است:
مشروعیت تثویب فقط در اذان اول صبح است چون برای بیدار کردن کسانی است که خوابیدهاند اما اذان برای اعلام دخول وقت و فراخواندن مردم به نماز است. – أه.
مستحب است که أذان در اول وقت گفته شود و قبل از وقت اذان گفتن مخصوص نماز صبح است:
از جابرن سمره روایت است: (کان بلال یؤذن إذا زالت الشمس لایخرم، ثم لایقیم حتی یخرج إلیه النبی(صلى الله عليه وسلم)، فإذا خرج أقام حین یراه)[12] «بلال به هنگان زوال خورشید به طور کامل اذان میگفت: سپس اقامه را زمانی میگفت که پیامبر(صلى الله عليه وسلم) را میدید برای نماز خارج شده است».
از ابن عمر(رض) روایت است که پیامبر(صلى الله عليه وسلم) فرمود: (إن بلالا یؤذن بلیل، فکلوا و اشربوا حتی یؤذن ابن أم مکتوم)[13] «همانا بلال در شب، أذان (صبح) میگوید، بخورید و بیاشامید تا وقتی که ابن ام مکتوم أذان گوید».
پیامبر(صلى الله عليه وسلم) حکمت تقدیم اذان را دخول فجر بیان کرده و فرموده است: (لایمنعن أحدکم أذان بلال من سحوره، فإنه یؤذن، أو قال ینادی بلیل لیرجع قائمکم و لینبه نائمکم)[14] «أذان بلال هیچ یک از شما را از خوردن سحری باز ندارد؛ چون او أذان میگوید یا گفت در شب ندا سر میدهد تا کسی مشغول تهجد بوده دیگر نماز نخواند و کسی که خواب است بیدار شود».
آنچه هنگام شنیدن أذان و اقامه گفته میشود
مستحب است کسی که أذان و اقامه را میشنود آنچه را که مؤذن میگوید تکرار کند، از ابوسعید روایت است که پیامبر(صلى الله عليه وسلم) فرمود: (إذا سمعتم النداء فقولوا مثل ما یقول المؤذن)[15] «هرگاه اذان راشنیدید مثل آنچه که مؤذن میگوید، بگویید».
از عمر بن خطاب(رض) روایت است که پیامبر(صلى الله عليه وسلم) فرمود: «هرگاه یکی از شما با الله أکبر الله أکبر مؤذن بگوید الله أکبر الله أکبر و با أشهد أن لا إله إلا الله مؤذن بگوید: أشهد أن لا إله إلا الله، و با أشهد أن محمداً رسول الله مؤذن بگوید: أشهد أن لا إله إلا الله، و با أشهد أن محمداً رسول الله مؤذن بگوید: أشهد أن محمداً رسول الله، و با حی علی الصلاة مؤذن بگوید: لاحول و لا قوة إلا بالله، و با حی علی الفلاح مؤذن بگوید: لاحول و لا قوه إلا بالله، و با الله أکبر مؤذن بگوید الله أکبر، و با لا إله إلا الله او از ته قلب بگوید: لا اله الا الله وارد بهشت میشود».[16]
پس کسی که آنچه را مؤذن میگوید تکرار کند یا هنگام گفتن حیَّ علی الصلاة و حی علی الفلاح بگوید: لا حول و لا قوة إلا بالله، یا حی علی الصلاة و حی علی الفلاح و لاحول و لا قوة الا بالله را با هم بگوید طبق سنت عمل کرده است.
هرگاه مؤذن از گفتن اذان یا اقامه فارغ شد (مستحب است که) شنونده بعد از تکرار گفتههای او،آنچه که در دو حدیث زیر میآید بگوید:
از عبدالله بن عمر روایت است: از پیامبر(صلى الله عليه وسلم) شنیدم که میفرمود: (إذا سمعتم المؤذن فقولوا مثل ما یقول، ثم صلوا علی، فإنه من صلی علی صلاة صلی الله بها علیه عشرا، ثم سلوا الله لی الوسیلة، فإنها منزلة فی الجنة لا تنبغی إلا لعبد من عباد الله، و أرجو أن أکون أنا هو، فمن سأل الله لی الوسیلة حلت له الشفاعة)[17] «هرگاه (ندای) مؤذن را شنیدید، آنچه را میگوید تکرار کنید سپس بر من صلوات بفرستید چون هر کس بر من یک صلوات بفرستد، خداوند در برابر آن ده صلوات بر او میفرستد سپس از خدا برایم طلب وسیله کنید که وسیله مقامی است در بهشت که تنها به یکی از بندگان خدا داده میشود و امیدوارم که آن بنده من باشم، پس کسی که از خداوند برای من طلب وسیله کند، شفاعت شامل حالش میگردد».
از جابر روایت است که پیامبر(صلى الله عليه وسلم) فرمود: (من قال حین یسمع النداء: اللهم رب هذه الدعوة التامة و الصلاة القائمة آت محمدا الوسیله و الفضیلة و ابعثه مقاما محمودا الذی وعدته حلت له شفاعتی یوم القیامة)[18] «هر کس پس از شنیدن اذان بگوید – اللهم رب هذه الدعوة التامة و الصلاة القائمة، آت محمداً الوسیلة و الفضیلة و ابعثه مقاماً محموداً الذی وعدته – یعنی: خداوندا! ای پروردگار این دعوت کامل و نماز برپا شده، وسیله و فضیلت را به محمد عطا فرما و در روز قیامت او را به مقام محمود و ستودهای که به او وعده دادهای مبعوث فرما – شفاعت من در روز قیامت شامل حال او میگردد».
فایده
مستحب است مسلمان بین أذان و اقامه بسیار دعا کند؛ چون در این هنگام دعا اجابت میشود:
از انس(رض) روایت است که پیامبر(صلى الله عليه وسلم) فرمود: (الدعاء لایرد بین الأذان و الإقامة)[19] «دعا در بین أذان و اقامه رد نمیشود».
آنچه برای مؤذن مستحب است[20]
مستحب است مؤذن ویژگیهای زیر را داشته باشد:
1- اذان را تنها بمنظور کسب رضای خدا بگوید و در قبال آن پاداشی نگیرد، از عثمان بن ابی العاص روایت است: گفتم: ای رسول خدا! مرا امام (جماعت) قومم قرار بده. پیامبر(صلى الله عليه وسلم) فرمود: (أنت إمامهم، و اقتد بأضعفهم، و اتخذ مؤذنا لایأخذ علی أذانه أجرا)[21] «تو امام آنان هستی و در امامت حال ضعفا را رعایت کن (نمازت را بر حسب توانایی ضعفا بخوان) و مؤذنی انتخاب کن که در مقابل اذانش پاداشی دریافت نکند».
2- از حدث اصغر و اکبر (بیوضویی و جنابت) پاک باشد، بدلیل آنچه در مبحث (اعمالی که به وضو نیاز دارند) گذشت.
3- به حالت ایستاده و رو به قبله اذان گوید. ابن منذر میگوید: اجماع بر این است که به حالت ایستاده اذان گفتن سنت است؛ چون برای شنیدن بهتر و رساتر است.
همچنین سنت است که مؤذن رو به قبله بایستد، چرا که مؤذنان پیامبر خدا(صلى الله عليه وسلم) همواره رو به قبله أذان میگفتند.
4- هنگام گفتن حیّ علی الصلاه سر وگردنش را به طرف راست و هنگام گفتن حی علی الفلاح به طرف چپ بچرخاند:
از ابوجحیفه روایت است: (أنه رأی بلالا یؤذن، قال: فجعلت أتتبع فاه ههنا و ههنا بالأذان)[22] «بلال را دیدم که أذان میگفت، (ابوجحیفه) گوید: من دهان بلال که به سمت راست و چپ میچرخاند نگاه میکردم».
5- دو انگشتش را در گوشهایش قرار دهد: به دلیل گفته ابوجحیفه: (رأیت بلالا یؤذن و یدور، و یتبع فاه هاهنا وهاهنا، و أصبعاه فی أذنیه)[23] «بلال را دیدم که أذان میگفت میچرخید و دهانش را (به حی علی الصلاة و حی علی الفلاح) به اینجا و آنجا (راست و چپ) میچرخاند و دو انگشتش را در گوشهایش قرار میداد».
6- هنگام أذان صدایش را بلند کند، به دلیل فرموده پیامبر(صلى الله عليه وسلم): (فإنه لایسمع مدی صوت المؤذن جن و لا إنس و لا شیء إلا شهد له یوم القیامة)[24] «هر جن و إنسان و چیز دیگری که صدای مؤذن را میشنوند، در روز قیامت برای او شهادت میدهند».
فاصله بین أذان و اقامه چقدر است؟
لازم است بین أذان و اقامه به اندازهای که شخص بتواند خود را برای نماز و حضور در آن آماده کند فاصله وجود داشته باشد؛ چراکه در غیر اینصورت غرض از گفتن اذان که همان آماده شدن برای نماز است از بین میرود.
ابن بطال گوید[25]: هیچ حد و اندازهی معینی برای این فاصله تعیین نشده لذا فاصلهی بین اذان و اقامه به اندازهای باشد که نمازگزاران بتوانند به جماعت برسند.
نهی بیرون رفتن از مسجد بعد از أذان
از ابوشعثاء روایت است: (کنا قعودا فی المسجد مع أبی هریرة، فأذن المؤذن، فقام رجل من المسجد یمشی فأتبعه أبوهریرة بصره حتی خرج من المسجد فقال أبوهریرة، أما هذا فقد عصی أبا القاسم(صلى الله عليه وسلم))[26]. «با ابوهریره در مسجد نشسته بودیم که مؤذن أذان گفت، مردی برخاست و از مسجد بیرون رفت. ابوهریره که نگاهش تا بیرون شدن او از مسد به سوی او بود گفت: این شخص با سنت پیامبر(صلى الله عليه وسلم) نافرمانی کرد».
اذان واقامه برای نماز از دست رفته
اگر کسی به علت خواب یا فراموشی، نمازش را (در وقت خود) نخواند، شرعاً میتواند هنگام قضای آن اذان و اقامه بگوید؛ بدلیل آنچه که ابوداود در ماجرای به خواب ماندن پیامبر(صلى الله عليه وسلم) و اصحابش در سفر و نخواندن نماز صبح (در وقت) روایت کرده که پیامبر(صلى الله عليه وسلم) به بلال دستور داد تا برای (قضای) آن اذان و اقامه بگوید»[27]. و اگر چند نماز را از دست داده بود کافی است که یک اذان بگوید ولی برای هر نماز اقامه کند؛ به دلیل حدیث ابن مسعود که گفت: «إن المشرکین شغلوا رسول الله(صلى الله عليه وسلم) عن أربع صلوات یوم الخندق، حتی ذهب من اللیل ما شاء الله، فأمر بلالا فأذن، ثم أقام فصلی الظهر، ثم أقام فصلی العصر، ثم أقام فصلی المغرب ثم أقام فصلی العشاء)[28] «روز جنگ خندق، مشرکین، پیامبر(صلى الله عليه وسلم) را از چهار نماز مشغول داشتند تا آنچه خداخواست از شب سپری شد. آنگاه پیامبر(صلى الله عليه وسلم) به بلال دستور داد که أذان بگوید، بلال اذان گفت و سپس اقامه کرد، پیامبر(صلى الله عليه وسلم) نماز ظهر را خواند، سپس بلال برای خواندن نمازهای عصر، مغرب و عشاء هم اقامه را تکرار کرد».
[1]) فقه السنه (94/1).
[2]) متفق علیه : خ (631/11/2)، م (674/465/1).
[3]) متفق علیه : خ (610/89/2)، این لفظ بخاری است،م (382/288/1) مسلم معنای این حدیث را روایت کرده است.
[4]) صحیح : [ص. ج 6645]، م (387/290/1).
[5]) صحیح : [ص. نس 625]، خ (609/87/2)، نس (12/2).
[6]) حسن صحیح : [ص. د 469]، أ (244/14/3)، د (4595/169/2)، ت (189/122/1)، ترمذی به صورت مختصر این حدیث را روایت کرده است، جه (706/232/1).
[7]) صحیح : [ص. د 5274]، م (385/289/1)، د (523/228/2).
[8]) شرح النووی لمسلم (79/3).
[9]) منبع قبل (81/3).
[10]) صحیح : [مختصر م 191]، م (379/287/1).
[11]) صحیح : [ص. نس 628]، نس (7/2).
[12]) [ص. د 503]، أ (283/35/3)، این لفظ امام احمد است، م (606/423/1)، د (533/241/2) بنحوه.
[13]) متفق علیه : خ (622/104/2)، م (1092 – 38 – 768/2).
[14]) متفق علیه : خ (621/103/1)، م (1093/768/2)، د (2330/472/6).
[15]) متفق علیه : خ (611/90/2)، م (383/288/1)، د (518/224/2)، ت (208/134/1)، جه (238/720/1)، نس (23/2).
[16]) تخریج در ص (88).
[17]) صحیح : [مختصر م 198]، م(384/288/1)، د (519/225/2)، ت (369/247/5)، نس (25/2).
[18]) صحیح : [الإرواء 243]، خ (614/94/2)، د (525/231/2)، ت (211/136/1)، نس (27/2)، جه (722239/1).
[19]) صحیح : [ص. د 489]، ت (212/137/1)، د (517/224/2).
[20]) فقه السنه (99/1).
[21]) صحیح : [ص. د 497]، د (527/234/2)، نس (23/2)، جه (714/236)، جمله آخر را ابن ماجه روایت کرده است.
[22]) متفق علیه : خ (634/114/2)، م (503/36/1)، د (516/219/2)، ت (197/126)، نس(12/2)،اما چرخاندن سینه هیچ اصلی در سنت ندارد و در احادیث وارد شده دباره چرخاندن گردن هچ اشارهای به آن نشده است – أه- از تمام المنة (150).
[23]) صحیح : [ص. ت 164]، ت (197/126/1)، ترمذی گفته است؛ این حدیث حسن و صحیح است، اهل علم به آن عمل میکنند و مستحب میدانند که مؤذن هنگام أذان دو انگشتن را در دو گوشش قرار دهد. – أه-.
[24]) صحیح : [ص. نس 625]، خ (609/87/2)، نس (12/2).
[25]) حافظ ابن حجر در «فتح الباری» (106/2) آن را آورده است.
[26]) صحیح : [مختصر م 249]، م (655/453/1)، نس (29/2)، د (532/240/2)، ت (204/131/1) و در روایت ابوداود و ترمذی آمده که آن وقت، وقت نماز عصر بود.
[27]) صحیح : [ص. د 420]، د (432/106/2).
[28]) صحیح : [ص. نس 638]، ت (179/115/1)، نس (279/1).