سنتهای فطرت
از ابوهریره روایت است که پیامبر(ص)فرمود: (خمس من الفطرة: الإستحداد [1] و الختان، و قص الشارب، ونتف الإبط و تقلیم الأظفار)[2] «پنج چیز از فطرت است؛ تراشیدن موهای زیر ناف، ختنه کردن، کوتاه کردن سبیل، کندن موی زیر بغل و کوتاه کردن ناخنها».
از زکریا بن ابی زائده از مصعب بن شیبه از طللق بن حبیب از ابن زبیر از عائشه روایت است که گفت: پیامبر(ص) فرمود: (عشر من الفطرة: قص الشارب، وإعفاء اللحیه، والسواک و استنشاق الماء و قص الأظفار و غسل البراجم[3]، و نتف الإبط، و حلق العانة، و انتقاص الماء – یعنی الإستنجاء – قال زکریا: قال مصعب: و نسیت العاشرة إلا أن تکون المضمضة)[4] «ده چیز از فطرت است؛ کوتاه کردن سبیل، گذاشتن ریش، سواک، آب در بینی کردن، کوتاه کردن ناخنها، شستن بندهای انگشتان، کندن موی زیر بغل، تراشیدن موی زیر ناف، استنجاء با آب، زکریا گوید: مصعب گفت: دهمی را فراموش کردم گمان میکنم مضمضه باشد».
ختنه کردن
ختنه برای مرد و زن(*) واجب است چون از شعائراسلام است و پیامبر(ص) به مردی که اسلام آورده بود فرمود: (ألق عنک شعر الکفر و اختتن)[5] «موی کفر را از خودت بردار و خودت را ختنه کن».
ختنه کردن از شریعت ابراهیم است: از ابوهریره(رض) روایت است که پیامبر(ص) فرمود: (اختتن إبراهیم خلیل الرحمن بعد ما أتت علیه ثمانون سنة)[6] «ابراهیم خلیل الرحمن بعد از آنکه هشتاد سال از عمرش گذشته بود، ختنه کرد» و خداوند به پیامبرش محمد(ص) فرمود:
( ثُمَّ أوْحَیْنَاْ إلَیْکَ أنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إبْرَاْهِیْمَ حَنِیْفاً ) (نحل: 123)
«سپس به تو (ای رسول خدا) وحی کردیم که از دین حنیف ابراهیم پیروی کن».
مستحب است که ختنه در روز هفتم ولادت باشد:
به دلیل حدیث جابر که گفت: (أن رسول الله(ص) عق عن الحسن و الحسین و ختنهما لسبعة أیام)[7] «پیامبر(ص) در روز هفتم ولادت حسن و حسین عقیقه داد (ولیمهای که به مناسبت تولد فرزند داده میشود) و آنها را ختنه کرد».
ابن عباس گوید: (سبعة من السنة فی الصبی یوم السابع: یسمی و یختن)[8]. «در روز هفتم تولد نوزاد، هفت چیز سنت است: اینکه نامگذاری و ختنه شود …».
اگرچه در سندهای این دو حدیث ضعف هست اما یکی از آنها دیگری را تقویت میکند؛ چون مخرج آنها مختلف و در آنها راوی متهم وجود ندارد.[9]
گذاشتن ریش
گذاشتن ریش واجب و تراشیدن آن حرام است؛ چون تغییر خلقت خدای به حساب میآید، و از عمل شیطان است که گفته است:
( وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللهِ ) (نساء: 119)
«و به آنان دستور میدهم تا خلقت خدایی را تغییر و دگرگون کنند».
تراشیدن ریش مشابهت به زنان است و پیامبر(ص) مردانی را که خود را شبیه به زنان میکنند لعنت کرده است: (لعن رسول الله(ص) المتشبهین من الرجال بالنساء).[10]
پیامبر(ص) به گذاشتن ریش امر فرموده است و امر چنانکه معلوم است بر وجوب دلالت میکند:
از ابوهریره(رض) روایت است که پیامبر(ص) فرمود: (جزوا الشوارب و أرخوا اللحی، خالفوا المجوس)[11]. «سبیلهایتان را کوتاه کرده و ریشهایتان را بگذارید و (با این کار) با مجوس مخالفت کنید».
از ابن عمر(رض) روایت است که پیامبر(ص) فرمود:
(خالفوا المشرکین، وفروا اللحی، وأحفوا الشوارب)[12]. «با مشرکین مخالفت کنید، ریشهایتان را گذاشته و سبیلهایتان را کوتاه کنید».
سواک زدن
سواک[13]زدن در هر حالت مستحب است لیکن در موارد زیر بیشتر به آن تأکید شده است:
1- هنگام وضو
از ابوهریره(رض) روایت است که پیامبر(ص) فرمود:
(لولا أن أشق علی أمتی لأمرتهم بالسواک مع الوضوء)[14] «اگر بر امتم احساس دشواری نمیکردم، آنان را هنگام وضو به سواک زدن امر میکردم».
2- هنگام نماز
از ابوهریره(رض) روایت است که پیامبر(ص) فرمود:
(لولا أن أشق علی أمتی لأمرتهم بالسواک عند کل صلاة)[15] «اگر بر امتم احساس دشواری نمیکردم، آنان را هنگام هر نمازی، به سواک زدن امر میکردم».
3- هنگام قرائت قرآن
از علی(رض) روایت است که: پیامبر(ص) ما را به سواک زدن امر کرد و فرمود: (إن العبد إذا قام یصلی أتاه ملک فقام خلفه یستمع القرآن ویدنو، فلایزال یستمع و یدنو حتی یضع فاه علی فیه، فلا یقرأ آیة إلا کانت فی جوف الملک)[16] «وقتی که انسان برای نماز قیام میکند، فرشتهای نزد او آمده، پشت سر او میایستد و به قرآن گوش فرا میدهد و به او همچنان نزدیک میشود تا دهنش را روی دهن او (نمازگزار) قرار میدهد. هیچ آیهای را نمیخواند مگر اینکه آن آیه در درون ملک قرار میگیرد».
4- هنگام ورود به خانه
از مقدام بن شریح از پدرش روایت است: از عایشه سؤال کرده و گفتم: (بأی شیء کان یبدأ النبی(ص) إذا دخل بیته؟ قالت: بالسواک)[17] «پیامبر(ص) وقتی وارد خانه میشد، شروع به چه چیزی میکرد؟ گفت به سواک زدن».
5- شب، هنگام بیدار شدن (برای تهجد)
از حذیفه(رض) روایت است: (کن رسول الله(ص) إذا قام لیتهجد یشوص فاه بالسواک)[18] «پیامبر(ص) وقتی که برای تهجد بلند میشد دهان (و دندانهایش) را سواک میزد».
کراهت کندن موی سفید
از عمروبن شعیب از پدرش از جدش روایت است که پیامبر(ص) فرمود: (لاتنفوا الشیب، ما من مسلم یشیب شیبةفی الإسلام إلا کانت له نورا یوم القیامة)[19] «موی سفید را نکنید. چون هر مویی که مسلمان در اسلام سفید میکند، در روز قیامت برای او نوری خواهد شد».
تغییر موی سفید به وسیلهی حناء و کتم (نوعی رنگ گیاهی) و مانند اینها و حرام بودن رنگ سیاه:
از ابوذر(رض) روایت است که پیامبر(ص) فرمود:
(إن أحسن ماغیرتم به الشیب الحناء و الکتم)[20] «بهترین چیزی که با آن موی سفید را تغییر میدهید حناء و کتم است».
از ابوهریره(رض) روایت است که پیامبر(ص) فرمود:
(إن الیهود و النصاری لایصبغون فخالفوهم)[21] «یهود و نصاری موهایشان رنگ نمیکنند، پس شما با آنها مخالفت کنید (موهایتان را رنگ کنید)».
از جابر(رض) روایت است که گفت: (أتی بأبی قحافة یوم فتح مکة و رأسه و لحیته کالثغامة بیاضا، فقال رسول الله(ص): غیروا هذا بشیء واجتنبوا السواد)[22] «روز فتح مکه ابوقحافه را نزد پیامبر(ص) آوردند در حالی که سر و ریشش مانند ثغامه (گیاهی با شکوفههای سفید) سفید بود. پیامبر(ص) فرمود: این موی سفید را با چیزی تغییر دهید و از رنگ سیاه بپرهیزید».
از ابن عباس(رض) روایت است که پیامبر(ص) فرمود:
(یکون قوم یخضبون فی آخرالزمان بالسواد کحواصل الحمام لایریحون رائحة الجنة)[23] «قومی در آخر زمان پیدا میشوند که مانند چینهدان کبوتران مویهایشان را رنگ میکنند و بوی بهشت به مشامشان نمیرسد».
[1]) الاستحداد : تراشیدن موی زیر ناف و شرمگاه است؛ چون در آن حدید(آهن) یعنی چاقو(تیغ) بکار برده میشود به این اسم، نامگذاری شده است؛ و به طریق تراشیدن، کوتاه کردن، کندن و غیره انجام میشود.
[2]) متفق علیه : خ (5889/334/10)، م (2587/221/1)، د (4180/252/11)، ت (2905/184/4)، نس (14/1)، جه (292/107/1).
[3]) البراجم : جمع برجمه، و آن محل بند انگشتان و مفاصل است. أه.
[4]) حسن : [مختصر م 182]، م (261/223/1)، (52/79/1)، ت (2906/184/4)، نس (126/8)، جه (293/108/1).
*) نزد جمهور علمای اسلام ختنه برای زن مستحب است، و تنها برای مردان واجب است «مترجم».
[5]) حسن : [ص. ج 1251]، د (325/20/2)، هق (172/1).
[6]) متفق علیه : خ (6298/88/11)، م (370/1839/4).
[7]) طغ (891/122/2)، [تمام المنة 68].
[8]) طس (562/334/1)، [تمام المنة 68].
[9]) تمام المنة (68).
[10]) صحیح : [ٌ. ج 5100]، خ (5885/332/10)، ت (2935/194/4).
[11]) صحیح : [مختصرم 181]، م (260/222/1).
[12]) متفق علیه : خ (5892/349/10)، م (259/54/222/1).
[13]) ریشهْ درختی معروف به نام اراک است.
[14]) صحیح 0}ج 5316]، أ (171/294/1).
[15]) متفق علیه : م(252/220/1)، خ (88 7/374/2)، ت (22/18/1)، نس (12/1)، در روایت بخاری بجای«عند کل صلاة» عبارت «مع کل صلاة» آمده است.
[16]) صحیح لغیره : [الصحیحه 1213]، هق (38/1).
[17]) صحیح : [ص. جه 235]، م (253/220/1)، د (58/86/1)، جه (290/106/1)، نس (13/1).
[18]) متفق علیه : م (255/220/1)، و این لفظ مسلم است، خ (245/356/1)، د (54/83/1)، نس (8/1)، و عبارت بخاری، أبوداود و نسائی «إذا قام من اللیل» است.
[19]) صحیح : [ص. ج 7463]، (4184/256/11)، نس (136/8).
[20]) صحیح : [ص ج 1546]، د (4187/259/11)، ت (1806/145/3)، جه (3622/1196/2)، لفظ حدیث روایت ابن ماجه است، نس (139/8).
[21]) متفق علی : خ (5899/354/10)، م (2103/1663/3)، د (4185/257/11)، نس (137/8).
[22]) صحیح : [ص ج 4170]، م (2102 – 69 – 1663/3)، د (4186/258/11)، نس (138/8)، جه (3624/1197/2) بنحوه.
[23]) صحیح : [ص ج 8153]، د (4194/266/11)، نس (138/8).