آنچه برای میت واجب است
انجام چهار چیز بر بازماندگان میت و غیر در حق او واجب است: غسل، تکفین، نماز، تدفین.
اولاً غسل
وجوب غسل میت از احادیث زیر که پیامبر(صلى الله عليه وسلم) به آن امر فرموده، گرفته شده است:
1- پیامبر(صلى الله عليه وسلم) درباره شخصی که احرام بسته بود و از مرکبش بر زمین افتاد و فوت کرد فرمود: (واغسلوه بماء و سدر …) [1] او را با آب و سدر غسل دهید…».
2- پیامبر(صلى الله عليه وسلم) پس از فوت دخترش زینب(رض) فرمود:
(اغسلنها ثلاثا أو خمسا أو سبعا…)[2] «او را سه یا پنج یا هفت بار غسل دهید…».
چگونگی غسل
از ام عطیه روایت است: پیامبر(صلى الله عليه وسلم) هنگام غسل دخترش به آنان فرمود: (إبدأن بمیامنها و مواضع الوضوء منها)[3] «از طرف راست بدن و اعضای وضوی او شروع کنید».
همچنین از ام عطیه روایت است: در حال شستن دختر پیامبر(صلى الله عليه وسلم) بودیم که پیامبر زند ما آمد و فرمود: (اغسلنها ثلاثا أو خمسا أو أکثر من ذلک إن رأیتن ذلک، بماء و سدر، و اجعلن فی الآخرة کافورا أو شیئا من کافور، فإذا فرغتن فآذننی، فلما فرغنا آذناه فألقی إلینا حقوه(*)، فقال: أشعرنها إیاه(**))[4] (او را با آب و سدر سه بار یا پنج بار یا بیشتر از آن اگر لازم دانستید، بشویید، و آخرین بار او را با کافور یا چیزی از کافور بشوئید، و وقتی که تمام شدید، مرا صدا بزنید، وقتی تمام شدیم، او را صدا زدیم، إزارش را به ما داد و فرمود: با این پارچه او را بپوشانید بطوریکه این پارچه اولین پوشش او باشد».
همچنین از او روایت است: (فضفرنا شعرها ثلاثة أثلاث قرنیها و ناصیتها)[5] «موی سرش را در دو طرف سر و پیشانیاش سه قسمت کردیم و بافتیم».
همچنین از او روایت است: (فضفرنا شعرها ثلاثة قرون و ألقیناها خلفها)[6] «موی سرش را در سه دسته بافتیم و آنرا در پشت سرش قرار دادیم».
چه کسی غسل را بر عهده گیرد؟
کسی که از همه بهتر سنتهای غسل را میداند، غسل میت را بعهده گیرد؛ و اگر از خانواده و نزدیکانش باشد بهتر است. چون کسانی که عهدهدار غسل پیامبر(صلى الله عليه وسلم) شدند از خانواده ایشان بودند:
از علی روایت است: (غسلت رسول الله(صلى الله عليه وسلم) فجعلت أنظر ما یکون من المیت فلم أر شیئا، و کان طیبا حیا و میتا(صلى الله عليه وسلم))[7] «پیامبر(صلى الله عليه وسلم) را شستم، نگاه کردم آیا چیزی که از میت خارج میشود، دیده میشود، چیزی را ندیدم، او در حال حیات و مرگش پاک و خوشبو بود».
لازم است که غسل مذکر را مردان و غسل مؤنث را زنان بر عهده گیرند، ولی زن و شوهر از این قاعده مستثنی هستند و هر کدام از آنها میتواند دیگری را غسل دهد:
از عایشه روایت است: (لو کنت استقبلت من أمری ما استدبرت ما غسل النبی(صلى الله عليه وسلم) غیر نسائه)[8] «اگر آنچه را الان میدانم قبلا میدانستم، پیامبر(صلى الله عليه وسلم) را کسی جز زنانش نمیشست».
همچنین از عایشه(رض) روایت شده که گفت: (رجع إلی رسول الله(صلى الله عليه وسلم) من جنازة بالبقیع، و أنا أجد صداعا فی رأسی و أقول: وارأساه فقال: بل أنا و اراساه، ما ضرک لو مت قبلی فغسلتک و کفنتک ثم صلیت علیک و دفنتک)[9] «پیامبر(صلى الله عليه وسلم) بعد از به خاک سپاری جنازهای در بقیع، نزد من بازگشت، در حالی که سردرد شدیدی داشتم و میگفتم: وای سرم، پیامبر(صلى الله عليه وسلم) فرمود: بلکه من «وای سرم». تو را چه زیان رسد اگر قبل از من بمیری، من تو را بشویم و کفن کنم و سپس بر تو نماز بخوانم و تو را به خاک بسپارم؟».
تذکر: غسل دادن شهید میدان جنگ مشروع نیست
از جابر روایت است که پیامبر(صلى الله عليه وسلم) فرمود: (ادفنوهم فی دمائهم – یعنی یوم أحد و لم یغسلهم)[10] «آنها را با خونشان دفن کنید – یعنی روز جنگ أحد – و آنها را نشست».
دوم: کفن کردن
وجوب آن به این دلیل است که پیامبر(صلى الله عليه وسلم) در مورد شخص مُحرِمی که شتر گردنش را شکست (و مرد)، فرمود: (اغسلوه بماء و سدر، و کفنوه فی ثوبین…)[11] «او را با آب و سدر بشویید و در دو پارچه کفن کنید».
کفن یا قیمت آن از مال میت گرفته میشود اگرچه غیر از آن مالی به جای نگذاشته باشد:
به دلیل حدیث خباب بن أرت: (هاجرنا مع النبی(صلى الله عليه وسلم) نلتمس وجه الله، فوقع أجرنا علی الله، فمنا من مات لم یأکل من أجره شیئا، فمنهم مصعب بن عمیر، و منا من أینعت له ثمرته فهو یهدبها. قتل یوم أحد فلم نجد ما نکفنه إلا بردة إذا غطینا بها رأسه خرجت رجلاه، و إذا غطینا رجلیه خرج رأسه، فأمرنا النبی(صلى الله عليه وسلم) أن نغطی رأسه و أن نجعل علی رجلیه من الإذخر)[12] «با پیامبر(صلى الله عليه وسلم) به خاطر الله هجرت کردیم، پاداش ما با خداست، بعضی از ما از جمله مصعب بن عمیر فوت کردند و چیزی از غنائم جنگی دریافت ننمودند و بعضی از ما میوهاش رسید و آنرا چید (پاداش خود را از غنایم دریافت کرد) مصعب که روز جنگ أحد کشته شد، چیزی برای کفن او غیر از چادری که اگر سرش را میپوشاندیم پاهایش را نمیگرفت، و اگر پاهایش را میپوشاندیم سرش را نمیگرفت نیافتیم. پیامبر(صلى الله عليه وسلم) به ما امر کرد که سرش را پوشانده و روی پاهایش را با اذخر (نوعی گیاه خوشبو) بپوشانیم».
حداقل مقدار لازم برای کفن، پارچهای است که تمام بدن را بپوشاند، و اگر تنها تکه پارچة کوتاهی در دسترس باشد که برای تمام بدن کافی نباشد، در این صورت سر میت با کفن و پاهایش با اذخر پوشانده شود، همانطور که در حدیث خباب گذشت.
مستحبات کفن
1- رنگ سفید: به دلیل فرموده پیامبر(صلى الله عليه وسلم): (البسوا من ثیابکم البیاض، فإنها خیر ثیابکم و کفنوا فیها)[13] «لباس سفید بپوشید که بهترین لباسهایتان است و با پارچة سفید (مردههایتان) را کفن کنید».
2- باید سه پارچه باشد: به دلیل حدیث عایشه که فرمود: (أن رسول الله(صلى الله عليه وسلم) کفن فی ثلاثة أثواب یمانیة بیض سحولیة من کرسف لیس فیها قمیص و لاعمامة)[14] «پیامبر(صلى الله عليه وسلم) در سه تکه پارچه یمنی سفید سحولی (لباسی که از یمن به مدینه برده میشد) از جنس پنبه که در آنها پیراهن و عمامه نبود کفن کرده شد».
3- اگر امکان داشت یکی از پارچهها حبره (نوعی برد یمنی خطدار) باشد: به دلیل حدیث جابر که از پیامبر(صلى الله عليه وسلم) روایت کرده است: (إذا توفی أحدکم فوجد شیئا فلیکفن فی ثوب حبرة)[15] «هرگاه یکی از شما فوت کرد و مالی داشت در صورت امکان در یک لباس خطدار کفن شود».
سوم – نماز میت
نماز خواندن بر جنازه مسلمان فرض کفایه است؛ چون پیامبر(صلى الله عليه وسلم) در چندین حدیث به آن امر فرموده است:
از زید بن خالد جهنی روایت است: (أن رجلا من أصحاب النبی(صلى الله عليه وسلم) توفی یوم خیبر، فذکروا ذلک لرسول الله(صلى الله عليه وسلم) فقال: صلوا علی صاحبکم، فتغیرت وجوه الناس لذلک، فقال: إن صاحبکم غل فی سبیل الله، ففتشنا متاعه فوجدنا خرزا من خرز الیهود لایساوی درهمین)[16] «مردی از اصحاب پیامبر(صلى الله عليه وسلم) روز خیبر فوت کرد. جریان را برای پیامبر(صلى الله عليه وسلم) بازگو کردند، فرمود: بر دوستتان نماز بخوانید با این سخن چهره مردم تغییر کرد(*) پیامبر(صلى الله عليه وسلم) فرمود: دوست شما خیانت کرده و به ناحق از غنیمت برداشته است، وسایلش را بازدید کردیم، مهرهای از مهرههای یهود پیدا کردیم که دو درهم ارزش نداشت».
از آنچه گفتیم دو گروه استثناء میشوند و نماز بر آنها واجب نیست
1- کودک نابالغ:
از عایشه(رض) روایت است: (مات إبراهیم بن النبی(صلى الله عليه وسلم) و هو ابن ثمانیة عشر شهرا، فلم یصل علیه رسول الله(صلى الله عليه وسلم))[17] «ابراهیم پسر پیامبر(صلى الله عليه وسلم) در هجده ماهگی فوت کرد، پیامبر(صلى الله عليه وسلم) بر او نماز نخواند».
2- شهید:
از انس روایت است: (أن شهداء أحد لم یغسلوا، و دفنوا بدمائهم، و لم یصل علیهم)[18] «شهدای احد غسل داده نشدند و با خونهایشان دفن شدند و بر آنها نماز خوانده نشد».
اما عدم وجوب نماز، جواز نماز بر آن دو گروه را نفی نمیکند:
از عایشه روایت است: (أتی رسول الله(صلى الله عليه وسلم) بصبی من صبیان الأنصار، فصلی علیه)[19] «کودکی از کودکان انصار نزد پیامبر(صلى الله عليه وسلم) آورده شد و بر او نماز خواند».
از عبدالله بن زبیر روایت است: (أن رسول الله(صلى الله عليه وسلم) أمر یوم أحد بحمزة فسجی ببردة، ثم صلی علیه فکبر تسع تکبیرات، ثم أتی بالقتلی یصفون، و یصلی علیهم، و علیه معهم)[20] «پیامبر(صلى الله عليه وسلم) روز احد دستور داد تا حمزه را با پارچهای بپوشانند و بر او نماز خواند و نُه تکبیر گفت، سپس کشتهشدگان (دیگر) را آوردند و آنانرا در چند صف قرار دادند و پیامبر(صلى الله عليه وسلم) بر آنان و بر حمزه به همراه آنان نماز خواند».
هرچه تعداد نمازگزاران بر جنازه بییشتر باشد، بهتر است
پیامبر(صلى الله عليه وسلم) فرمودند: (ما من میت تصلی علیه أمة من المسلمین یبلغون مائة کلهم یشفعون له إلا شفعوا فیه)[21] «هیچ میتی نیست که جماعتی صدنفره بر او نماز بخوانند و دعا کنند، مگر اینکه خداوند دعای آنانرا اجابت میکند».
در حدیثی دیگر فرموده است: (ما من رجل مسلم یموت، فیقوم علی جنازته أربعون رجلاً لا یشرکون بالله شیئا إلا شفعهم الله فیه)[22] «هر مسلمانی بمیرد و چهل نفر که بر خدا شرک نکرده، بر جنازه او نماز بخوانند، حتما خداوند دعای آنها را (درباره او) اجابت میکند».
مستحب است پشت سر امام سه صف تشکیل شود اگرچه تعدادشان کم باشد
از مرثد یزنی از مالک بن هبیره روایت است که پیامبر(صلى الله عليه وسلم) فرمود: (ما من میت یموت فیصلی علیه ثلاثة صفوف من المسلمین إلا أوجب. قال: فکان مالک إذا استقل أهل الجنازة جزاهم ثلاثة صفوف، للحدیث)[23] «هیچ میتی نیست که سه صف از مسلمانان بر او نماز بخوانند، مگر اینکه خداوند دعای آنانرا اجابت میکند» (مرثد یزنی) گوید: هر وقت مالک میدید تعداد نمازگزاران بر جنازه کم است باز هم آنانرا به دلیل این حدیث در سه صف قرار میداد.
اگر در یک زمان چندین جنازه زن و مرد وجود داشته باشد
اصل این است که بر هر جنازهای نمازی جداگانه خوانده شود، ولی اگر بر همهی آنها یک نماز خوانده شد نیز صحیح است، افراد ذکور هر چند کوچک باشند مقابل امام و زنان و دختران بعداز آنان، رو به قبله قرار داده میشوند:
از نافع از ابن عمر روایت است: (أنه صلی علی تسع جنائز جمیعا، فجعل الرجال یلون الإمام و النساء یلین القبلة فصفهن صفا واحدا، و وضعت جنازة أم کلثوم بنت علی امرأة عمر بن الخطاب و ابن لها یقال له زید فوضعا جمیعا، و الإمام یومئذ سعید بن العاص، و فی الناس ابن عباس و أبو هریرة و أبوسعید و أبو قتادة، فوضع الغلام مما یلی الإمام، فقال رجل: فأنکرت ذلک، فنظرت إلی ابن عباس و أبی هریرة و أبی سعید و أبی قتادة، فقلت ما هذا؟ قالوا: هی السنة)[24] «او در نماز نُه جنازه باهم شرکت داشت، مردان در جهت امام و زنان در جهت قبله و در یک صف قرار داده شدند و جنازهی ام کلثوم دختر علی و همسر عمر بن خطاب و زید پسر او را نیز در آنجا گذاشتند، سعید بن عاص بر آنان نماز خواند، در حالیکه ابن عباس، ابوهریره، ابوسعید وابوقتاده در آنجا حضور داشتند. پسر بچه جلو امام قرار داده شد. مردی گفت: اینکار به نظر من ناپسند است، به ابن عباس و ابوهریره و ابوسعید و ابوقتاده نگاه کردم، گفتم این کار چیست؟ گفتند سنت است».
محل خواندن نماز جنازه
خواندن نماز بر جنازه در مسجد جایز است
ازعایشه روایت است: (لما توفی سعد بن أبی و قاص أرسل أزواج النبی(صلى الله عليه وسلم) أن یمروا بجنازته فی المسجد فیصلین علیه، ففعلوا، فوقف به علی حجرهن یصلین علیه، أخرج به من باب الجنائز الذی کان إلی المقاعد، فبلغهن أن الناس عابوا ذلک و قالوا: ما کانت الجنازة یدخل بها المسجد فبلغ ذلک عائشة فقالت: ما أسرع الناس إلی أن یعیبوا ما لاعلم لهم به، عابوا علینا أن یمر بجنازة فی المسجد، و ما صلی رسول الله(صلى الله عليه وسلم) علی سهیل بن بیضاء إلا فی جوف المسجد)[25] «وقتی که سعد بن أبی وقاص فوت کرد، زنان پیامبر(صلى الله عليه وسلم) کسی را دنبال جنازه فرستادند تا به مسجد آورده شود و بر آن نماز بخوانند. این کار را کردند، و جنازه را مقابل حجره زنان پیامبر(صلى الله عليه وسلم) قرار دادند و بر آن نماز خواندند و از طریق «باب الجنائز» که روبروی «المقاعد» بود جنازه را خارج کردند. به زنان پیامبر(صلى الله عليه وسلم) گفتند که مردم از این کار ایراد گرفته و گفتهاند سابقه نداشته که جنازهها به مسجد برده شوند. این خبر به عایشه رسید، گفت: مردم شتابان از چیزی که نمیدانند ایراد میگیرند، عیب گرفتهاند که جنازه به مسجد برده شده، در حالی که پیامبر(صلى الله عليه وسلم) در داخل مسجد، بر سهیل بن بیضاء نماز خواند».
اما بهتر آن است که خارج از مسجد و در محلی که مخصوص نماز میت است، بر جنازه نماز خوانده شود. همچنانکه زمان پیامبر(صلى الله عليه وسلم) چنین بود و اکثر احادیث نبوی هم این را تأیید میکنند:
از ابن عمر روایت است: (أن الیهود جاءوا إلی النبی(صلى الله عليه وسلم) برجل منهم و امرأة زنیا، فأمر بهما، فرجما قریبا من موضع الجنائز عند المسجد)[26] یهودیان مرد و زنی را که زنا کرده بودند نزد پیامبر(صلى الله عليه وسلم) آوردند، پیامبر(صلى الله عليه وسلم) دستور رجم آنانرا داد و آنان نزدیک محل برگزاری نماز جنازه در کنار مسجد رجم شدند».
از ابوهریره روایت است: (أن رسول الله(صلى الله عليه وسلم) نعی النجاشی فی الیوم الذی مات فیه، خرج إلی المصلی، فصف بهم و کبر أربعا)[27] «روزی که نجاشی فوت کرد، پیامبر(صلى الله عليه وسلم) خبر مرگ او را به مردم اعلام کرد و به طرف مصلی خارج شد و مردم را صف کرد و چهار تکبیر گفت».
نماز میت در بین قبور درست نیست، به دلیل حدیث انس: (أن النبی(صلى الله عليه وسلم) نهی أن یصلی علی الجنائز بین القبور)[28] «پیامبر(صلى الله عليه وسلم) ازخواندن نماز میت در بین قبور نهی کرد».
امام کجا بایستد؟
از ابوغالب خیاط روایت است: (شهدت أنس بن مالک صلی علی جنازة رجل، فقام عند رأسه، فلما رفع أتی بجنازة امرأة من قریش أو من الأنصار، فقیل له یا أبا حمزة هذه جنازة فلانة ابنة فلان فصل علیها، فصلی علیها، فقام وسطها، و فینا العلاء بن زیاد العدوی، فلما رأی اختلاف قیامه علی الرجل و المرأة قال یا أبا حمزة، هکذا کان رسول الله(صلى الله عليه وسلم) یقوم حیث قمت، و من المرأة حیث قمت؟ قال نعم، قال: فالتفت إلینا العلاء فقال: احفظوا)[29] «أنس بن مالک را دیدم که بر جنازه مردی در حالیکه کنار سرش ایستاد نماز خواند. وقتی (جنازه) برداشته شد، جنازه زنی از قریش یا از انصار آورده شد. به انس گفته شد أی ابوحمزه این جنازه فلانی دختر فلانی است، بر او نماز بخوان، انس در وسط او ایستاد و بر او نماز خواند، در میان ما علاء بن زیاد عدوی بود وقتی تفاوت ایستادن انس را برای مرد و زن دید گفت ای ابوحمزه، آیا پیامبر(صلى الله عليه وسلم) هم همانجایی که شما برای مرد و زن ایستادی، میایستاد؟ (انس) گفت: بله، (ابوغالب) گوید: علاء رو به ما کرد و گفت: این را به خاطرتان بسپارید».
روش خواندن نماز میت
در نماز میت چهار یا پنج الی نُه تکبیر گفته میشود. پیامبر(صلى الله عليه وسلم) هر بار به یکی از اینها عمل میکرد. دلیل چهار تکبیر حدیث ابوهریره است: (أن رسول الله(صلى الله عليه وسلم) نعی النجاشی فی الیوم الذی مات فیه فخرج إلی المصلی فصف بهم و کبر أربعا)[30] «روزی که نجاشی فوت کرد، پیامبر(صلى الله عليه وسلم) خبر مرگ او را به مردم اعلام کرد و به طرف مصلی خارج شد و مردم را صف کرد و چهار تکبیر گفت».
و دلیل پنج تکبیر حدیث عبدالرحمن بن ابی لیلی است: (کان زید بن أرقم یکبر علی جنائزنا أربعا، و إنه کبر علی جنازة خمسا، فسألته، فقال: کان رسول الله(صلى الله عليه وسلم) یکبرها)[31] «زیئد بن أرقم بر جنازههای ما چهار تکبیر میگفت، و بر جنازهای پنج تکبیر گفت، از او (علت را) پرسیدم، گفت پیامبر(صلى الله عليه وسلم) پنج تکبیر میگفت».
و درباره شش و هفت تکبیر، بعضی آثار موقوف آمده است که در حکم مرفوعاند، چون بعضی از بزرگان صحابه آن را در حضور دیگر صحابه انجام دادهاند بدون اینکه کسی به آنها اعتراض کند:
از عبدالله بن معقل روایت است: (أن علی بن أبی طالب صلی علی سهل بن حنیف، فکبر علیه ستا، ثم التفت إلینا فقال: إنه بدری)[32] «علی بن ابی طالب بر سهل بن حنیف نماز خواند و شش تکبیر گفت، سپس رو به ما کرد و گفت او بدری است».
از موسی بن عبدالله بن یزید روایت است: (أن علیا صلی علی أبی قتادة فکبر علیه سبعا، و کان بدریا)[33] «علی بر ابوقتاده نماز خواند و هفت تکبیر گفت، ابوقتاده بدری بود».
از عبد خیر روایت است: (کان علی(رض) یکبر علی أهل بدر ستا، و علی أصحاب النبی(صلى الله عليه وسلم) خمسا، و علی سائر الناس أربعا)[34] «علی(رض) بر اهل بدر شش تکبیر و بر (دیگر) اصحاب پیامبر(صلى الله عليه وسلم) پنج تکبیر و بر سایر مردم چهار تکبیر میگفت».
و دلیل نه تکبیر حدیثی است که عبدالله بن زبیر روایت کرده که: (أن النبی(صلى الله عليه وسلم) صلی علی حمزة فکبر علیه تسع تکبیرات…)[35] «پیامبر(صلى الله عليه وسلم) بر حمزه نماز خواند و نه تکبیر گفت».
برای نمازگزار مشروع است که دستهایش را در تکبیر اول بلند کند
از عبدالله بن عباس روایت است: (أن رسول الله(صلى الله عليه وسلم) کان یرفع یدیه علی الجنازة فی أول تکبیرة ثم لایعود)[36] «پیامبر(صلى الله عليه وسلم) در تکبیر اول نماز میت دو دستش را بلند میکرد و (در تکبیرات بعدی) این کار را نمیکرد».
سپس دست راستش را بر پشت کف و مچ و ساعد دست چپش قرار میداد و آن دو را روی سینهاش محکم قرار میداد:
از سهل بن سعد روایت است: (کان الناس یؤمرون أن یضع الرجل الید الیمنی علی ذراعه الیسری فی الصلاة)[37] «به مردم امر میشد که هنگام نماز دست راست را روی ساعد چپ قرار دهند».
سپس بعد از تکبیر اول، سوره فاتحه و سورهای دیگر میخواند:
از طلحه بن عبدالله بن عوف روایت است: (صلیت خلف ابن عباس(رض) علی الجنازة، فقرأ بفاتحة الکتاب و سورة، و جهر حتی أسمعنا، فلما فرغ أخذت بیده فسألته؟ فقال: إنما جهرت لتعلموا أنها سنة و حق)[38] «پشت سر ابن عباس(رض) نماز جنازه خواندم، سوره فاتحه و سورهای دیگر را با صدای بلند خواند تا ما آن را بشنویم، وقتی نماز تمام شد، دستش را گرفتم و (در این باره) از او سؤال کردم، گفت به این خاطر با صدای بلند خواندم که بدانید این سنت و حق است».
نماز میت به صورت سری خوانده میشود؛ به دلیل حدیث ابو أمامه بن سهل که گفت: (السنة فی الصلاة علی الجنازة أن یقرأ فی التکبیرة الأولی بأم القرآن مخافتة، ثم یکبر ثلاثا، و التسلیم عند الآخرة)[39] «سنت در نماز میت این است که بعد از تکبیر اول سوره فاتحه به صورت سری خوانده شود، سپس سه بار تکبیر گفته شود و سلام باید بعد از آخرین تکبیر باشد».
سپس تکبیر دوم را بگوید و بر پیامبر(صلى الله عليه وسلم) صلوات بفرستد: به دلیل حدیث أبو أمامه که قبلاً بیان شد و گفت: مردی از اصحاب پیامبر(صلى الله عليه وسلم) به من خبر داد که: (أن السنة فی الصلاة علی الجنازة أن یکبر الإمام، ثم یقرأ بفاتحة الکتاب بعد التکبیرة الأولی سرا فی نفسه، ثم یصلی علی النبی(صلى الله عليه وسلم) و یخلص الدعاء للجنازة فی التکبرات الثلاث، لایقرأ فی شی منهن، ثم یسلم سرا فی نفسه)[40] «سنت در نماز میت این است که امام تکبیر بگوید، سپس بعد از تکبیر اول، سوره فاتحه را به صورت سری بخواند، سپس در سه تکبیر باقیمانده بر پیامبر(صلى الله عليه وسلم) صلوات بفرستد و خالصانه برای میت دعا کند، و در هیچ کدام از آنها قرآن نخواند، سپس آهسته سلام دهد».
و بعد از تکبیر دوم، بقیه تکبیرات را بگوید و در آن خالصانه برای میت دعا کند: به دلیل فرموده پیامبر(صلى الله عليه وسلم): (إذا صلیتم علی المیت فأخلصوا له الدعاء)[41] «هرگاه بر میت نماز خواندید، خالصانه برای او دعا کنید».
در نماز میت باید دعاهایی خوانده شود که از پیامبر(صلى الله عليه وسلم) نقل شدهاند. از جمله این دعاها دعایی است که از عوف بن مالک روایت است: پیامبر(صلى الله عليه وسلم) بر جنازهای نماز خواند و قسمتی از دعایی را که میخواند حفظ کردم. او میفرمود: (اللهم اغفرله و ارحمه و عافه واعف عنه، و أکرم نزله، و وسع مدخله، و اغسله بالماء و الثلج و البرد و نقه من الخطایا کما ینقی الثوب الأبیض من الدنس، و أبدله دارا خیرا من داره و أهلا خیرا من أهله و زوجا خیرا من زوجه و أدخله الجنة و أعذه من عذاب القبر و عذاب النار قال: فتمنیت أن أکون أنا ذلک المیت)[42] «خداوندا! او را بیامرز و به او رحم کن، و او را از عذاب نجات ده، و او را مورد عفو خویش قرار بده و مکانش را در بهشت رفیع گردان و جایگاهش را (در قبر) فراخی و وسعت ده، و او را (از گناهان) با آب و برف و تگرک بشوی و او را از خطاها پاک کن همچنانکه پارچه سفید از چرک پاک میشود، و برای او خانهای بهتر از خانهاش و اهلی بهتر از اهلش و همسری بهتر از همسرش جایگزین بفرما، و او را وارد بهشت کن و او را از عذاب قبر و عذاب آتش دور بفرما، (عوف بن مالک) گفت: آروز داشتم که آن میت من میبودم».
مشروع آن است که دعا بین تکبیر آخر و سلام باشد؛ به دلیل حدیث ابویعفور ازعبدالله بن أبی أوفی(رض) که گفت: (شهدته کبر علی جنازة أربعا، ثم قام ساعة – یعنی – یدعوا ثم قال: أترونی کنت أکبر خمسا؟ قالوا: لا، قال: إن رسول الله(صلى الله عليه وسلم) کان یکبر أربعا)[43] «او را دیدم که هنگام خواندن نماز میت چهار تکبیر گفت، سپس مدتی ایستاد و دعا کرد و گفت: آیا پنج تکبیر گفتیم؟ گفتند خیر، گفت: پیامبر(صلى الله عليه وسلم) چهار تکبیر میگفت».
سپس مانند نماز واجب دو سلام بدهد یکی به طرف راست و دیگری به طرف چپ، به دلیل حدیث عبدالله بن مسعود(رض): (ثلاث خلال کان رسول الله(صلى الله عليه وسلم) یفعلهن ترکهن الناس، إحداهن التسلیم علی الجنازة مثل التسلیم فی الصلاة)[44] «سه خصلت است که پیامبر(صلى الله عليه وسلم) آنها را انجام میداد ولی مردم آنها را ترک کردهاند، یکی از آنها سلام بر جنازه است که مانند سلام نماز است».
میتوان به سلام اول هم اکتفا کرد به دلیل حدیث ابوهریره: (أن رسول الله صلی علی جنازة فکبر علیها أربعا و سلم تسلیمة واحدة)[45] «پیامبر(صلى الله عليه وسلم) بر میتی نماز خواند و چهار تکبیرگفت و یک سلام داد».
خواندن نماز میت در اوقاتی که نمازخواندن حرام است، جایز نیست، مگر در حالت ضرورت
به دلیل حدیث عقبه بن عامر(رض): (ثلاث ساعات کان رسول الله(صلى الله عليه وسلم) ینهانا أن نصلی فیهن أو أن نقبر فیهن موتانا: حین تطلع الشمس بازغة حتی ترتفع، و حین یقوم قائم الظهیرة حتی تمیل الشمس، و حین تضیف الشمس للغروب حتی تغرب)[46] «پیامبر(صلى الله عليه وسلم) ما را از اینکه در سه وقت (زیر) نماز بخوانیم یا مردههایمان را دفن کنیم نهی کرد، هنگامی که تازه خورشید طلوع میکند تا وقتی که بلند میشود، و وسط روز تا وقتی که خورشید زوال کند و وقتی که خورشید به غروب نزدیک میشود تا غروب کند».
[1]) متفق علیه : خ (1265/135/3)، م (1206/865/2)، د (3222/63/9)، ت (958/214/2)، نس (195/5).
[2]) متفق علیه : خ (1259/132/3)، م (939-39/647/2).
[3]) متفق علیه : خ (1255/130/3)، م (939-43 – 648/2).
*) منظور از «الحقو» ازار و تنپوش است، «الحقو» در اصل بمعنی تهیگاه است ولی به صورت مجازی بر ازار اطلاق شده است.
**) «أشعرنها إیاه» یعنی این پارچه را اولین پوشش او قرار دهید.
[4]) متفق علیه : خ (1253/125/3)، م (939/646/2)، د (3126/416/8)، ت (995/229/2)، جه (1458/468/1)، نس (28/4).
[5]) متفق علیه : خ (62 و 1263/133 و 134/3)، م (939/646/2)، نس (30/4).
[6]) متفق علیه : خ (62 و 1263/133 و 134/3)، م (939/646/2)، نس (30/4).
[7]) صحیح : [ص. جه 1198]، [الاحکام 50]، جه (1467/471/1).
[8]) صحیح : [ص. جه 1196]، [الجنائز 49]، د (3125/413/8)، جه (1464/470/1).
[9]) صحیح : [ص. جه 1197]، [الجنائز 50]، جه (1465/470/1).
[10]) صحیح : [ص. نس 1893]، [الجنائز ص 54 – 55]، خ (1346/212/3)، د (3122/412/8)، نس (62/4)، ت (1041/250/2).
[11]) تخریج در ص (221).
[12]) متفق علیه : خ (1276/142/3)، م (940/649/2)، د (2859/78/8)، نس (38/4)، ت (3943/354/5).
[13]) صحیح : [ص. ج 3236]، [الجنائز 62]، ت (999232/2)، د (3860/362/10).
[14]) متفق علیه : خ (1264/135/3)، م (941/649/2)، د (3135/425/8)، ت (1001/233/2)، نس (36/4)، جه (146/472/1).
[15]) صحیح : [ص. ج 455]، [الجنائز 63]، د (3134/425/8).
[16]) صحیح : [الجنائز ص 79]، د (2693/378/7)، جه (2848/950/2)، نس (64/4).
*) چون پیامبرr راضی نبود خودش بر او نماز بخواند.
[17]) سند آن حسن است : [الجنائز ص 80]، [ص. د 2729]، د (3171/476/8).
[18]) حسن : [ص. د 2688]، د (3119/408/8)، ابوداود حدیث را اینچنین مختصر روایت کرده است، ت (102/241/2)، ترمذی حدیث را بصورت طولانی روایت کرده است.
[19]) صحیح : [ص. نس 1839]، م (2262/2050/4)، نس (57/4).
[20]) سند آن حسن است : [الجنائز 49]، تمام راویان این حدیث ثقه هستند، و اینحدیث را طحاوی در «معانی الآثار» (290/1)، تخریج کرده است.
[21]) صحیح : [ص. نس 1881]، م (947/654/2)، ت (1034/247/2)، نس (75/4).
[22]) صحیح : [الصحیحه 2667]، م (948/655/2)، د (3154/451/8)، جه (1489/477/1) بنحوه.
[23]) حسن : [الجنائز 99 – 100]، د (3150/448/8)، ت (1033/246/2)، جه (1490/478/1).
[24]) صحیح : [ص. نس 1869]، [الجنائز 103]، نس (71/4).
[25]) صحیح : [ص. نس 1856]، م (973 – 100/668/2)، این لفظ مسلم است و ابوداود آن را بصورت مختصر روایت کرده است (3173/477/8)، نس (68/4).
[26]) صحیح : [الجنائز 106]، خ (1329/199/3).
[27]) متفق علیه : خ (1245/116/3)، م (951/656/2)ف د (3188/5/9)، نس (72/4).
[28]) سند آن حسن است : (الجنائز 108]، البانی گفته است : این حدیث را طس (1/80/2) روایت کرده است (1/80/2).
[29]) صحیح : [ص. جه 1214]، د (3178/484/8)، ت (1039/249/2)، جه (1494/479/1).
[30]) تخریج در ص (226).
[31]) صحیح : [ص. جه 1222]، م (957/659/2)، د (3181/494/8)، ت (1028/244/2)، جه (1505/482/1)، نس )72/4).
[32]) سند آن صحیح است : [الجنائز 113]، کم (409/3)، هق (36/4).
[33]) سند آن صحیح است : [الجنائز 114]، هق (36/4).
[34]) سند آن صحیح است : [الجنائز 113]، قط (7/73/2)، هق (37/4).
[35]) تخریج در ص (226).
[36]) راویان آن ثقه هستند : [الجنائز ص 116].
[37]) تخریج در ص (121).
[38]) صحیح : [الجنائز 119]، نس (75/4)، اما قرائت فاتحه به تنهایی را روایت کردهاند : خ (1335/203/3)، د (3182/495/8)، ت (1032/246/2)، جه (1495/479/1).
[39]) سند آن صحیح است : [الجنائز 111]، نس (75/4).
[40]) صحیح : [الجنائز 122]، فع فی الأم (270/1)، هق (39/4).
[41]) حسن : [الإرواء 732]، [ص. ج 669]، د (3183/496/8)، جه (1497/480/1).
[42]) صحیح : [الجنائز 123]، م (963/662/2)، جه (1500/481/1)، نس (73/4).
[43]) سند آن صحیح است : [الجنائز 126]، هق (35/4).
[44]) سند آن حسن است : [الجنائز 127]، هق (43/4).
[45]) سند آن حسن است : [الجنائز 128]، کم (360/1)، هق (43/4).
[46]) تخریج در ص (82).