از بین بردن سحر و جادو

مسلمان، فقط با یک وسیله میتواند پیشرفت مادی و معنوی  را برای خودش و خانواده اش هموار کند و راه پیشرفت مادی و معنوی را بر افق بیکران هستی باز کند.

آن اینکه دوباره به انوار عالی قرآن و سنت که از مشرق زمین طلوع کرده است و همچنان روشنایی خود را بر همگان عرضه میدارد، رو بیاورد و از آن استفاده نماید.

تا زمانی که ایدئولوژی و عقیده ی یک ملت درست نشود و نحوه ی تفکر آن نسبت به جهان تغییر نکند و در راستای کمال قرار نگیرد آن ملت سیادت و بزرگی پیدا نمیکند و موجب پیشرفت مادی و معنوی اجتماعش نمیگردد.

در بخش قبلی اشاره نمودم که یگانه راه دفع سحر رقیه ی شرعی است.

لفظ ﴿رُقَی﴾ عبارت از قرائت آیات قرآن بر مریض یا فرد گزیده شده با چیزی یا مس شده توسط جنیات است، همراه مالیدنِ دست و دمیدن بر او.

امام نووی و «حافظ بن حجر» بر مشروعیت «رقی» با شرایط ذیل اتفاق نظر دارند:

۱- کلام رقیه باید حاوی کلام الله سبحانه و تعالی یا اسماء و صفات او تعالی باشد.

۲- به زبان عربی باشد، یا به شیوه ای که فهم معنای آن و تمایز آن ممکن باشد.

۳- این اعتقاد وجود داشته باشد که رقیه ذاتاً مؤثر نیست، بلکه شفا به وسیلۀ الله سبحانه و تعالی است.

از جمله دعاهای حفظ و مراقبت که نبی اکرم صلی الله علیه وسلم به ما یاد داده است در ارتباط با کودکان است که در روایت بخاری از ابن عباس رضی الله تعالی عنه آمده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم دعای حفظ و مراقبت را به «حسن و حسین» رضی الله عنهما میخواند، و میفرمود شما را به خدا میسپارم به وسیلۀ کلام کامل و تام او از شر هر شیطان و حشرۀ گزنده و هر چشم بد.

از این رو صحابه و تابعین به شدت منکر این تعویذات و طلسم ها بودند، تا آنجا که خدیجه رضی الله عنها مردی را دید که ریسمانی از این نوع بر گردن خود آویخته بود، این آیه را قرائت کرد:

﴿وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ۱۰۶﴾ [يوسف: ۱۰۶].

«و بیشترشان به خدا ایمان نمی آوَرَند جز این که با او چیزی را شریک میگیرند».

از سعید بن جبیر رضی الله عنه روایت شده که پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«مَنْ قَطَعَ تَمِيمَةً مِنْ الْإِنْسَانِ كَانَ كَعِدْلِ رَقَبَةٍ». (رواه ابن أبي شيبة في “المصنف”)

«هرکس خرمهره ای را از گردنِ فردی جدا کند، گویا یک بنده را آزاد کرده است».

بنابراین، صحیح آن است که طلسم ها به طور کلی ممنوع باشند، چنانکه پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم در مقام نفرین به دارندگان طلسم ها میفرماید:

«مَنْ عَلَّقَ تَمِيمَةً فَلاَ أَتَمَّ اللَّهُ لَهُ وَمَنْ عَلَّقَ وَدَعَةً فَلاَ وَدَعَ اللَّهُ لَهُ». (رواه احمد)

«کسی که طلسم یا بازوبندی به خود بیاویزد، خدا کار او را تمام نکند، و هرکه خرمهره یا نظرقربانی جهت رفع چشم زخم به گردن آویزد، به مقصود خود نرسد».

چنانچه کسی به بیماری و یا ناراحتی دیگر دچار گردید چاره ای جز بردن ایشان نزد داکتر و یا طبیب وجود ندارد، زیرا پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم میفرماید:

«تَدَاوَوْا عِبَادَ اللَّهِ، فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ لَمْ يَضَعْ دَاءً إِلا وَضَعَ لَهُ دَوَاءً» (رواه احمد، و اصحاب سنن، وابن حبان، حکم، و ترمذی)

«بندگان خدا امراض خود را مداوا کنید، زیرا خداوند مرضی پدید نیاورده، جز آن که دوایی برای آن قرار داده است».

بنا به نقل صحیح بخاری پیامبر (صلی الله علیه وسلم) میفرماید:

«إنما الشفاء في ثلاثة: مشربة عسل أو شرطة محجم أوكى بنار». (رواه بخاری)

«شفای بیمار در سه چیز است:

۱- خوردن عسل.

۲- نیشترزدن و حجامت

۳- داغ کردن و سوزاندن محل درد».

این نوع مداوا شامل معالجاتی میگردد که در عصر ما از طریق خوردن دارو یا عمل جراحی و یا سوزاندن به وسیله ی برق و… انجام میشود.

بنابراین، پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم شفای بیماران را در تمائم و قرائت افسون اوراد نامشروع و امثال آن قرار نداده است، بلکه درمان و معالجه را از همان راه طبیعی علوم طبی مقرر فرموده اند که یا از طریق دهان با خوردن دارو و امثال آن و یا تزریق دارو و به وسیلۀ پیچکاری به سایر قسمت های بدن است.

نیشترزدن و حجامت نیز امروزه شامل انواع عمل جراحی میگردد، و همچنین سوزاندن و داغ کردن امروزه به معنای زیر برق گذاشتن و امثال آن میباشد.

اینها همه درمان هایی است که اسلام بدان قائل است، و پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم بدان دستور داده و در مداوای خود نیز از آنها استفاده کرده است.

چنانچه در مواردی به حجامت پرداخته و به داکتر و طبیب مراجعه نموده، و اصحاب و امتش را به معالجه و مداوا دستور فرموده است.

پس شایسته است که ما نیز تابع سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم باشیم.

پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم میفرماید:

«لِكُلّ دَاءٍ دَوَاءٌ».

«هر دردی درمانی دارد»

مسلمان، باید اولتر از همه، خودش عقیده اش را درست کند، به الله تعالی ایمان داشته باشد، تا به تعویذ و خر مهره و…..، و برای خودش دست دعا را بلند کند تا در  مسیرِ رضای خالقش، او را مؤفق گرداند، و توفیق دستیابی به حقایق را برای او مهیا سازد، و او را فقاهت در دین و فهم و معرفت اسلامی عطا فرماید، تا راه راست (صراط مستقیم) و مسیر واقعی را از انحراف و کج روی باز شناسد که او شنوا و نزدیک به ما است.

زمانی که مسلمان دچار بیماری شود برایش جایز است که در جستجوی یک شخصی بگردد که دارای صلاح، تقوا، حلالی و پاکی رزق بوده و امید اجابت دعایش برود و از این شخص بخواهد تا او را رقیه کند.

اگر امروزه کسی به احوال مردم نظری بیافگند مشاهده میکند که بسیاری از آنها به طرف هر شخصی که ادعای تعویذ کننده ای و طالع بینی را بکند، میشتابد.

به طرف کسانی میشتابند که اهل صلاح نیستند بلکه چه بسا شعبده باز و کاهن میباشند، و این بدان جهت است که جهل عام شده و بسیاری از مردم مسأله ی دین شان را، ساده پنداشته اند.

بنابر این بسیاری از مردم در کار دین شان دقت و عمق نظری نکردند، لذا این امر، یک زمینۀ وسیع و یک میدان بازی یا برای بعضی افراد فاسد فراهم آورده تا اینکه ادّعای رقیه یا تعویذ شرعی بنمایند در حالی که آنان هرگز شایستگی این کار را ندارند.

لذا ای مسلمان بر ارتقاء نفست بوسیله ی خویشتن تمسک بجوی و بدان که الله سبحانه و تعالی میفرماید:

﴿وَقَالَ رَبُّكُمُ ٱدۡعُونِيٓ أَسۡتَجِبۡ لَكُمۡ﴾ [غافر: ۶۰].

« الله (ج) فرمود، مرا با خلوص دل بخوانید تا دعای شما را اجابت کنم».

اینکه عذر می آورید که گناهکار و مقصر هستید و میترسید که مبادا دعایتان اجابت نشود این یک امر پسندیده است. لیکن این حسن کامل نمیشود مگر اینکه با ترس و امید همراه باشد تا اینکه همه احوالات و اعمال بنده مطابق شرع صحیح باشد.

پس همان گونه که از گناهانت میترسی، امیدوار رحمت الله سبحانه و تعالیباش و هنگامی که بنده نسبت به پروردگارش حسن ظن داشته باشد و اعمال نیکو انجام بدهد و با انجام اعمال نیک در اصلاح احوال خویش بکوشد و ازگناهان توبه نماید، الله تعالی نیز بر او، به دیده ی رحمت مینگرد.

عزیزان گرانقدر:

لطفاً این مضامین خیلی مهم و حیاتی را با تمام خانواده، اقارب، دوستان، و همکاران تان شریک سازید، و در رشد فکری، عقیدتی، ایمانی و وجدانی همنوع تان اقلاً یک امر خیری را، مایه ی حصولِ صدقات جاریه ی تان سازید.

ادامه در صفحه بعدی

(بخش هشتم):

عوامل سحر و جاد

حکمت الهی چنان اقتضا کرد تا انسان را در درد و رنج و سختی بیافریند، و دنیا را خانه ی سختی برای آزمایش انسان قرار دهد تا بدین وسیله گناهان مؤمنان را بپوشاند ومقام شان را بالا ببرد وعذابی برای کافران و مایه ی بیداری برای تمام انسانها باشد، تا به دنیا اعتماد ننمایند و بدان دل نبندند، بلکه نسبت به آن سرای دیگر آگاهی یابند و تشویق بشوند که اهل آن زنده اند و هیچگاه نمیمیرند و سالم و تندرستند و هرگز مریض نمیشوند، جوان هستند وهرگز پیر نمیگردند، سعاتمند هستند و هرگز دچار مشکلات نمیشوند.

از جمله آزمون ها، ابتلائاتی که بعضی مردم به آن دچار میشوند، سحر وچشم زخم هستند وهر دو از طریق شرع و تجربه ثابت و اخیراً این دو بیماری شایع شده است و کسانی که ازآنها شکایت میکنند، زیاد شده اند.

اگر فرد مسلمان در کتابِ الله سبحانه و تعالی، قرآن کریم، و سنت رسول کریم صلی الله علیه وسلم تفکر و تدبر کند، سبب ناخوشی و راه علاج آن را خواهد یافت.

الله سبحانه و تعالی میفرماید:

﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَظۡلِمُ ٱلنَّاسَ شَيۡٔٗا وَلَٰكِنَّ ٱلنَّاسَ أَنفُسَهُمۡ يَظۡلِمُونَ۴۴﴾ [یونس: ۴۴].

«خداوند به مردم ستمی نمیکند بلکه این مردم هستند که به خویشتن ستم مینمایند».

و نیز میفرماید:

﴿وَمَآ أَصَٰبَكُم مِّن مُّصِيبَةٖ فَبِمَا كَسَبَتۡ أَيۡدِيكُمۡ وَيَعۡفُواْ عَن كَثِيرٖ۳۰﴾ [الشورى: ۳۰].

«آنچه از مصائب وبلا به شما میرسد به خاطر کارهایی است که خود کرده اید. تازه خداوند از بسیاری (از کارهای شما) گذشت میکند که شما از آنها توبه نموده اید ویا با کارهای نیک آنها را از نامه اعمال زدوده اید».

بنابر این گناهان ما عامل مبتلا شدن ما هستند که یکی از جمله ی آن عوامل عبارت از ضعفِ توحیدِ الهی در قلبها است.

شرک در اشکال معینی محدود نمیشود، بعضی مردم وجودشان را از بعضی اعمال شرک آمیز پاک وسالم میدانند، گمان میکنند که توحیدشان کامل است وخود را از شرک اکبر و اصغر پاک میدانند.

شرک اکبر، صَرفِ هر نوع عبادت غیرِ الله تعالی است.

بطور مثال باز کردنِ بخت، و یا بسته کردن و یا بسته شدن بخت توسط یک ملای دجال صفت و تعویذ گر و طومار گر، و یا نزد یک فالبین زانو زدن و در مورد غیب از او پرسیدن، و یا پای یک قبر نشستن و از مرده چیزی خواستن، و یا از یک ساحر و جادوگر طلب کمک و استعانت کردن در ایجاد محبت بین دو نفر و یا ایجاد نفرت میان دو انسان، اینها همه، صرفِ عبادت به غیرِ الله سبحانه و تعالی، و شرکِ اکبر است.

اما، متأسفانه اکثریت مادران، و زنان پیر، چون از قدیم الایام به این مشغولیتِ پلید آغشته بوده اند، دخترکان خوردسن را نیز باخود نزد این دجالان برده، در اذهان آنها، این عمل پلید را که به کفر می انجامد، یک عمل نیک و قبول شده در جامعه، حک کرده اند.

همه روزه، هزاران دختر جوان از طریق صفحه، داستان های زندگی شان را که مملؤ ٔاز شرک و مراجعه با ساحران و دجالان بوده است، نقل میکنند، و میخواهند بخت شان باز شود و…امثال این، صد ها آرزو و امید نامشروع و نامعقول دارند.

خواهر مسلمان!

در اسلام چیزی بنام بخت باز کردن و یا بسته کردن نداریم و هرگز چنین چیزی نداشته ایم؛ بلکه، این همه اوهام وقصه های مفت و جعل کاری ملاگک های شیطان صفت و نمایندگان شیاطین است که بنام ملا دین مردم را از ایشان ربوده اند، و آنها را به شرک کشانده اند.

﴿شرحِ این موضوع را مفصل، در بخش های بعدی، با راه های علاج سحر و جادو خدمت شما عزیزان پیشکش میکنم، پس، صبور باشید و نخست از همه، مقدماتِ تنویری و عقیدتی را مطالعه کنید﴾.

به همین شکل،  توکل کردن بر غیرِ الله تعالی، و اعتماد کردن بر غیرِ الله تعالی چنان اعتمادی که بر الله سبحانه و تعالی اعتماد میشود و اعتقاد به اینکه این نفع و ضرر از جانب غیرِ الله سبحانه و تعالی نیز شرک است.

شما منحیث یک مسلمان به خالق مهربان و یکتا توکل، اعتماد و اعتقاد نمیکنید، و میروید بالای یک هندوی بت پرست، یک ملای کافرِ مشرک و زندیق که خودش برای شیاطین و سرکرده ی جنیاتِ شریر سجده میکند، تا یک جنِ پلید را برای کار شما بگمارد، اعتماد میکنید، و توکلِ تان بر جنیاتِ خبیث و خبیثه و این ملاگک های کثیف و پلید، آنقدر مستحکم است، که صدفیصد همه چیز را از او میدانید، نه از الله سبحانه و تعالی.

این توکل، اعتماد، و اعتقاد نیز شرک اکبر است، و در حقیقت ایمان شما را شیاطین با این عمل پلید تان، از شما ربوده اند.

و همچنین اگر کسی چیزی را دوست داشته باشد، چنان که میبایستی الله سبحانه و تعالی را دوست داشته باشد، چنین شخصی مرتکب شرک شده است، چنانچه الله سبحانه و تعالی میفرماید:

﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَندَادٗا يُحِبُّونَهُمۡ كَحُبِّ ٱللَّهِۖ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَشَدُّ حُبّٗا لِّلَّهِ﴾ [البقرة: ۱۶۵].

«برخی از مردم هستند که از میان غیرخدا، خداگونه هایی بر میگزینند وآنان را همچون خدادوست میدارند و کسانی که ایمان آورده اند خدا را سخت دوست میدارند (وبالاتر از هر چیز بدو عشق میورزند)».

انسانی که واجبات را ترک میکند، و در عوض، برخی از  محرمات را انجام میدهد،نماز را سبک میشمارد (در حالی که بزرگترین رکن اسلام بعد از کلمه شهادتین است)، و نماز را به نحوه ی خاصِ آن، و به کامل ترین وجه آن، ادأ نمیکند، و در ادای واجبات کوتاهی میکند، و یا کاری را که الله سبحانه و تعالی او را از انجام آن باز داشته، مرتکب شود، چنین شخصی در واقع سبب و عامل مبتلا شدن به مصائب و عقوبت های جن زندگی، و دعوت جن های شریر را برای خویش فراهم نموده است.

یعنی، دو دسته جنیات را در قلمرو وجودش و در خانه اش، آورده، او را مهمان همیشگی اش ساخته، به وسوسه ها و دستوراتش گوش فرا داده است.

و همینطور هر کس، فریضه ی الهی که بر او فرض شده است سبک بشمارد و یا مرتکب گناهی شود که الله سبحانه و تعالی او را از ارتکاب آن نهی کرده است، بدین ترتیب، بخاطر دوری از الله سبحانه و تعالی، دچار بلاها و عذاب ها، که مسبب آن خودش است، میشود.

کسانی برایم پیام میفرستند که خودشان و حتی همسران شان از ذکر الله سبحانه و تعالی غافل اند، و به جن زدگی و تشنجاتِ وهمی دچار شده اند، بعدش می آیند و راه حلِّ مشکلِ جستجو میکنند.

عزیزان من؛ وقایه برتر از تداوی، بلکه هزاران بار برتر از مداوای است.

این آیه ی قرآن را نخوانده ای که الله سبحانه و تعالی، کسانی را که از ذکر او تعالی غفلت میکنند، برای شان، چگونه، شیطانی (همان جنِ شریر و خبیث) را مقرر میکند.

﴿وَمَن يَعۡشُ عَن ذِكۡرِ ٱلرَّحۡمَٰنِ نُقَيِّضۡ لَهُۥ شَيۡطَٰنٗا فَهُوَ لَهُۥ قَرِينٞ۳۶﴾ [الزخرف: ۳۶]. «هرکس از یاد خدا غافل و روگردان شود، اهریمنی را مأمور او میسازیم و چنین اهریمنی همواره همدم وی میگردد و گمراه سرگشته اش میسازد»
.

(یعش) یعنی، غافل میشود، اعراض میکند، روی میگرداند، روی بر میتابد.

درسفر اخیرم به کابل، ملاحظه کردم که بسیاری از مردم از ذکرِ الله سبحانه و تعالی روی برگردانده اند و کتابش [قرآن] را رها کرده اند، خانه های شان را از ابزار و آلات لهو و لعب و غفلت پر کرده اند و وقت های خویش را با بازی و بیهودگی میگذرانند.

در هر خانه برنامه های موسیقی و کاکا آصف برای خنداندن و صدها لهو و لعب دیگر است، و کسی برای نماز وقت نمیگذارد.

لذا شیطان بر آنها سلطه پیدا کرده و آنها را به انجام گناهان برانگیخته است، و رابطه میان زوج هایی (همسران و شوهران) که باهم محبت داشته اند و صمیمیت میان دوستان را از بین برده است. برادر، بدبینِ برادر و خواهر است، و محبتِ دنیا و مال و مکنت در قلب ها لانه کرده است.

همین که خانه و قلب های شان از ذکرِ الله سبحانه و تعالی خالی شده است، شیاطین و جنیات آنها را گرفتار کرده و بر آنان چیره شده است.

قسم به ذاتِ الله سبحانه و تعالی، تعداد جنیات در کابل، بیشتر از تعداد انسانها شده، در خانه ها و جسم های شان، طفیلی زندگی میکنند، و آنهارا از خیر بازداشته، شرّ، لهو و لعب را در دلهای شان شیرین ساخته است.

در جائی نماز جماعت دادم و آیاتِ خاص رقیه را که با آن جنیات تحریک میشوند، تلاوت کردم، سه نمازگذار، از شنیدنِ آیاتِ رقیه، چون جنیات و شیاطین در جسم شان لانه کرده بود، بیحال شده، به ملاق زدن پرداختند.

این است، حالتِ امت. امتی که خودشان با اعمال زشت و پلشت، شیاطین را در خانه ها، صدور و قلب های شان راه داده، به دنیا، بشکل وحشتناکی دل بسته اند.

پس، انسانها، با پذیرائی از جنیاتِ شریر و شیاطین در خانه های شان، قلب ها را با وسوسه ها، اوهام و دودلی ها لبریز و خانه ها را با مشکلات و دشمنی ها پرکرده اند.

حالت چنین شده است که، شخصی به خانه اش وارد میشود سینه اش منقبض میگردد، یعنی با آغوش باز خانواده اش را ملاقات نمیکند، و دلش میگیرد و لبخند روی لبش از بین میرود و بجای اینکه با همسر و فرزندانش با سلام و خوشرویی و مهربانی برخورد کند با چهره ای عبوس و ترش گرفته و زبانِ بد وارد خانه میشود،

و همسرش نیز همین رفتار یا شبیه ی آن را با او انجام میدهد پس دشمنی ها زیاد ومشکلات برانگیخته میشود، دوستی ومهربانی بین طرفین قطع میگردد وکارهای ناپسند، فحش و خشم و دشمنی جای دوستی ها را میگیرد.

امام مسلم، در کتاب صحیح خود از پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم روایت میکند:

«إذَا دَخَلَ الرُّجُلُ بَيتَهُ فَذكرَ اللهَ ﻷ عِندَ دُخُولِهِ وَعِندَ طَعَامِهِ، قَالَ الشَّيطَانُ: لاَ مَبيتَ لَكم ولاَ عَشَاءَ، وَإذَا دَخَلَ فَلَم يَذكرِ اللهَ عِندَ دُخُولِهِ قَالَ الشَّيطَانُ: أدرَكتُمُ المَبِيت، وَإذَا لَم يَذكرِ اللهَ عِندَ طَعَامِهِ قَالَ: أدرَكتُمُ المَبِيتَ وَالعَشَآءَ»

«وقتی که شخص وارد خانه اش میشود و هنگام ورود و غذا خوردن الله تعالی را بیاد آورد، شیطان (به همراهانش) میگوید:

برای تان نه جایی برای گذراندن شب ونه شامی است، وهنگامی که، آن شخص، به خانه اش داخل میشود به وقت دخول، ذکر الله تعالی را بجای نمی آورد، شیطان میگوید:

جایی برای شب گذراندن را یافته اید و اگر هنگام غذا خوردن، الله تعالی را یاد نکند، میگوید:

جای شب گذراندن و شام را یافته اید».

حال، خواننده ی عزیز!

قلم و کاغذ را بردارید، و محاسبه کنید که، چندین شب و روز، شما جنیاتِ شریر و شیاطین را با خود بخانه ی تان، بالای اطفال معصوم و همسر تان آورده اید، و با آنها یکجا در خانه زندگی کرده اید، در حالیکه شما نمیتوانید آنها را ببینید، اما نظر به این حدیث مبارک، آنها ( جنیاتِ پلید و شیاطین) با شما بوده اند، و هی لذت هم برده اند، و هنوز هم با شما هستند.؟

آنها شما را میبینند، و در اکثریت کار ها (خوردن، نوشیدن، و معاملات جنسی) با شما شریک میشوند، ولی شما آنها را نه می بینید، و نه هم میخواهید بدانید که شما را میبینند، حتی در دست شوئی و بیت الخلأ!

مطالعه ی بخش های بعدی این مضمون بی نهایت مهم را از این صفحه از دست ندهید!

عزیزان گرانقدر:

لطفاً این مضامین خیلی مهم و حیاتی را با تمام خانواده، اقارب، دوستان، و همکاران تان شریک سازید، و در رشد فکری، عقیدتی، ایمانی و وجدانی همنوع تان اقلاً یک امر خیری را، مایه ی حصولِ صدقات جاریه ی تان سازید.

ادامه دارد

خروج از نسخه موبایل